یک شرکت تنها در صورتی می‌تواند موفق باشد که افراد باهم کار کنند و به یکدیگر کمک کنند. البته اختلاف در محیط کار و بین همکاران درکل اجتناب ناپذیر است اما اگر این موارد از کنترل خارج شوند، می‌توانند برای فرهنگ شرکت شما مضر باشند.

اگر در واحد منابع انسانی کار می‌کنید و گزارش‌های مستقیمی به دست‌تان می‌رسد پس شغل شما با حل اختلاف در محیط کار مرتبط است. از این‌رو بهتر است از بهترین ابزارهای موجود برای این منظور استفاده کنید. البته افراد از نظر روش‌های حل اختلاف در محیط کار، اولویت‌های متفاوتی دارند. ولی در این میان روشی وجود دارد به نام “میانجی‌گری” که به عنوان یک ابزار اثبات شده و کارآمد شناخته شده است. در این نوشتار به ویژگی‌ها، اهداف و اصول اساسی میانجی‌گری می‌پردازیم.

ویژگی‌های اصلی میانجی گری :

میانجی‌گری از دیگر روش‌های حل اختلاف در محیط کار متفاوت است. اگر این روش را با روشی تلفیق کنید که ویژگی‌های متضادی دارد، مثلا مشاجرات قانونی یا پونده‌های قضایی، می‌بینید تا چه اندازه متفاوت است. در این قسمت دو روش مقایسه شده‌اند:

ویژگی‌های حل مشاجرات قانونی:

  • این موارد رسمی هستند و از قوانین ، قراردادها وخط مشی‌های ثابتی پیروی می‌کنند.
  • قاضی (یا هیات منصفه) مسئول تصمیم‌گیری بر مبنای قانون است.
  • تمرکز بر گذشته است (چه کسی بابت آنچه رخ داده است، مقصر است ؟)
  • و در نهایت، رأی دادگاه است که برنده و بازنده را مشخص می‌کند.

ویژگی‌های میانجی‌گری :

  • این روش غیر رسمی و با توجه به نیازهای خاص هر مورد قابل تغییر است.
  • افراد درگیر خودشان مسئول تصمیم گیری بر اساس توافق‌های دو طرفه هستند.
  • تمرکز بر آینده است (چطور می توانیم اختلاف در محیط کار را حل کنیم و از این به بعد از اختلافات مشابه اجتناب کنیم؟)
  • در نهایت، این راه حل با توجه به نیازهای طرفین بسط پیدا کرده‌است و هر دوطرف بر آن به توافق رسیده‌اند.

هدف و اصول اصلی میانجی‌گری:

چرا میانجی‌گری را به‌عنوان ابزاری برای حل اختلاف در محیط کار انتخاب کنیم؟ زیرا این روش به شما امکان یافتن راه‌حلی را می دهد تا هردوطرف راضی باشند (نه این‌که همیشه هر دوطرف کاملا راضی باشند، ولی بازهم راضی هستند). این فرایند نیازمند مقدار مشخصی مناعت طبع و حسن نیت از دوطرف – و اشتیاق به پیگیری مجموعه‌ای از اصول اساسی – است:

  • التزام هر شخص :

در میانجی‌گری شما نمی‌توانید شخصی را به مشارکت در این امر مجبور کنید البته، برخی افراد را باید متقاعد کرد- ولی نهایتا، تمام افرادی که در این امر شرکت می‌کنند به این دلیل آن‌جا هستند که خودشان می‌خواهند آن‌جا باشند.

  • قدرت در دست افراد:

این نشان میانجی‌گری است. افرادی که در یک مشاجره درگیر هستند خودشان باید درباره‌ی نحوه‌ی حل آن تصمیم بگیرند. واسطه‌گر زمینه را آماده می‌کند و اطمینان حاصل می‌کند که افراد از اصول توافق‌شده تبعیت می‌کنند ولی هرگز تصمیم‌گیری نمی‌کند یا راه‌حلی پیشنهاد نمی‌دهد.

  • واسطه‌ای جانبدار :

احتمالا اولین باری است که این عبارت را می‌بینید. واسطه‌ها بی‌طرف نیستند (مثل داوران در مسابقات ورزشی) زیرا به این دلیل آن‌جا حضور دارند که از همه حمایت کنند نه این‌که از هیچ کسی حمایت نکنند آن‌ها جانب‌داری نمی‌کنند و تصمیمی هم نمی‌گیرند ولی درعوض به فرصتی را برای طرفین فراهم می‌کنند تا گرد هم جمع شوند و به راه‌حل مشترکی برسند.

کلام آخر

میانجی‌گری فرآیندی است که در آن دو نفر یا دو گروه که با هم مشاجره دارند دورهم جمع می‌شوند تا به توافق مشترکی برسند. این کار به کمک مدیری این فرآیند انجام می‌شود که به او “واسطه” می‌گویند. واسطه کسی است که هر دوطرف را بدون اثرگذاری بر تصمیم‌گیری‌ها، از هر مرحله عبور می‌دهد.