اگر بتوانید مغز تان را آموزش دهید تا به استرس بی‌توجهی کند و در طول روز بدون استرس بماند چه می‌شود؟ انجام این کار دشوار نیست، و مستلزم کمی تفکر خلاقانه از سوی شما است. در این نوشتار با استرس زدایی مغز آشنا خواهید شد.

در این مقاله بررسی می‌کنیم شما چگونه می‌توانید مغزتان را دوباره آموزش دهید که به آزردگی‌های کوچک و عذاب‌های بزرگ نگاهی متفاوت داشته‌باشد، تا بتوانید با استرس زدایی مغز یک زندگی بدون استرس داشته‌باشید.

مغز ما از انتقال‌دهنده‌های عصبی استفاده می‌کند. انتقال‌دهنده‌های عصبی مواد شیمیایی هستند که به بخش‌های دیگر مغز که بدن را کنترل می‌کند سیگنال می‌فرستند. مغز ما با استفاده از این انتقال‌دهنده‌ها درباره‌ی خواب، خوردن، فرار از خطر، و حتی روحیه‌ای که داریم تصمیم‌گیری می‌کند.

نورآدرنالین یک ماده‌ی شیمیایی مغزی کلیدی است که کم‌تر درباره‌ی آن شنیده‌ایم، و شما باید آن را بشناسید تا قدرت مهار استرس را به‌دست بیاورید و بدون استرس بمانید. میزان نورآدرنالین خیلی زیاد یا خیلی کم برای واکنش‌تان بدن‌تان به استرس خوب نیست، اما اگر بتوانید ‘نقطه‌ی تعادل’ را پیدا کنید، نورآدرنالین به بهبود ارتباط مغز – جسم کمک می‌کند.

ارتباط مغز – جسم همان چیزی است که برای مدیریت واکنش‌تان به استرس نیاز دارید. با استفاده از تکنیکی که در ادامه توضیح می‌دهیم، برای واکنش نشان دادن به رویدادهای پراسترس، می‌توانید نورآدرنالین را در سطحی خوب حفظ کنید و به مغزتان کمک کنید به بدن‌تان بگوید آرام بماند.

می‌توان از برخی استرس‌های روزمره اجتناب کرد، اما از برخی دیگر نه. مثلا، اگر بدانید که همسایه‌تان فردی منفی است، می‌توانید از وقت گذاشتن برای حرف زدن با او اجتناب کنید. اما اگر ماشین‌تان روشن نشود و مجبور به تعمیر آن باشید، وقتی مغزتان را دوباره آموزش می‌دهید که بدون استرس بماند، می‌توانید انتخاب کنید که چه واکنشی نشان دهید.

مطلب مرتبط :‌۱۰ خوراکی که به مغز شما آسیب می‌رسانند

چرا پژوهشگران می‌گویند کمی استرس برایتان خوب است

پژوهشگران در مجله‌ی Psychoneuroendocrinology می‌گویند میزان متعادل استرس برای سلامت ما مفید است. مثلا تجربه‌ی کمی استرس در کودکی ما باعث می‌شود در برابر استرس‌های دیگر زندگی انعطاف‌پذیر باشیم.

این پژوهش توانایی وفق‌پذیری نسبت به استرس را بر اساس میزان هورمون استرس کورتیزول تولیدشده در واکنش به اوضاعی پراسترس، در دو گروه بررسی می‌کند: کودکانی که در سن کم به فرزندی پذیرفته شده‌اند و کودکانی که قبل از فرزندخواندگی مدت بیش‌تری را در مرکز نگه داری سپری کرده‌اند.

به فرزندی پذیرفته شدن در سن کم یک رویداد با استرس متوسط در زندگی است، در مقایسه با به فرزندی پذیرفته شدن در سن بالاتر که یک رویداد بسیار پراسترس در زندگی است. پژوهشگران پی بردند کودکانی که استرس متوسط را در اوایل زندگی تجربه می‌کنند نسبت به گروه دیگر، در واکنش به رویدادهای پراسترس، هورمورن استرس کورتیزول کم‌تری تولید می‌کنند.

این یک روش است که ما می‌توانیم خودمان را با رویدادهای پراسترس آینده وفق دهیم. اگر یاد بگیریم چگونه با استرس کنار بیاییم و آن را حسی در نظر بگیریم که کمک‌مان می‌کند انعطاف‌پذیرتر شویم، می‌توانیم به پرورش مهارت‌هایمان ادامه دهیم تا مغزمان را آموزش دهیم بدون استرس بماند.

میزان سالم استرس به ما کمک می‌کند از اعتماد به نفس بیش از حد اجتناب کنیم. وقتی می‌دانیم ریسک یک اتفاق بد وجود دارد، که گاهی در یک اوضاع پراسترس همین‌طور است، بیش‌تر دقت می‌کنیم. با این حال، ما می‌توانیم به توانایی خودمان اعتماد کنیم که می‌توانیم از یک وضعیت بد را نتایج خوب بیرون بیاییم، چون قبلا توانسته‌ایم با موفقیت از پس آن بر بیاییم.

انجام درست آموزش دوباره‌ی مغز

برای این‌که به مغزتان آموزش دهید بدون استرس باشد، باید یاد بگیرید چگونه یک چرخش ذهنی انجام دهید تا انتخاب کنید که رویداد پراسترس را به عنوان یک وضعیت پرهیجان ببینید نه پراسترس.

پژوهش‌های اخیر به ما نشان می‌دهد چگونه این چرخش را از احساس استرس به احساس بدون استرس انجام دهیم، و این به آسانی گفتن این جمله به خودتان است که شما استرس ندارید، بلکه از این چالش خیلی هیجان‌زده هستید.

پژوهشگران مجله‌ی روان‌شناسی تجربی پی‌بردند افراد می‌توانند با استفاده از استراتژی‌های کوچک خودگویی (مثل گفتن “من هیجان‌زده‌ام” با صدای بلند) اضطراب را به عنوان هیجان باز ارزیابی می‌کنند، که باعث می‌شود هیجان بیش‌تری را احساس کنند، ذهنیت فرصت در خودشان ایجاد کنند (بر خلاف ذهنیت احساس خطر)، و عملکرد متعاقب‌شان را بهبود ببخشند.

هرچند این پژوهش مشخصا در رابطه با استرسی است که می‌توانیم پیش‌بینی کنیم، مانند یک عملکرد پیش رو، اما ما می‌توانیم با استفاده از این اطلاعات مغزمان را آموزش دهیم تا هنگامی که نمی‌دانیم چی چیزی در راه است، طور دیگری با استرس کنار بیاییم.

اگر دوباره به مثال ماشینی که روشن نمی‌شود نگاه کنیم، ما می‌توانیم خودمان را آموزش دهیم تا با گفتن ‘من می‌توانم با آرامش خاطر از پس آن بر بیایم چون قبلا با موفقیت از پس مشکلات مشابه بر آمده‌ام’، طور دیگری به استرس واکنش نشان دهیم. در واکنش به اشتباهی که سبب استرس در ما می‌شود، ما می‌توانیم با گفتن ‘قطعا قرار است از این تجربه درسی بگیرم که دفعه‌ی بعد به من کمک خواهدکرد، و من می‌توانم خودم را ببخشم، چون من فقط یک انسان هستم’، مغزمان را آموزش دهیم بدون استرس باشد.