حرف هایی که در ذهن مانده اما به زبان نمی آیند، کارهایی که آسان هستند اما شکست می خورند و لحظاتی که می تواند با خوشی سپری شوند اما با سختی همراهند. تمام این مسائل را می تواند با کمی اعتماد به نفس حل کرد!

تعریف اعتماد به نفس چیست؟

تعریف های زیادی از مفهوم اعتماد به نفس گفته شده است اما به عنوان بهترین آن ها می توان به تعریف زیر اشاره کرد:
اعتماد به نفس بدین معناست که یک فرد به توانایی ها و استعداد هایش باور داشته باشد. یا به عبارتی ساده تر زمانی که فردی خودش را انسانی ارزشمند و مفید دانست، او دارای اعتماد به نفس است.

اعتماد به نفس تفکری است که موجب می شود فرد حداکثر کارآمدی را داشته باشد. این امر با کاهش استرس همراه است چرا که هرچه اعتماد به نفس بالاتر باشد میزان استرس کم تر است.

علایم کمبود اعتماد به نفس :

1.  تائید های بیهوده
انسان های با اعتماد به نفس پایین تونایی متقاعد سازی مخاطبشان را ندارند. به همین دلیل ترجیح می دهند تا موافقت کنند اما با مخالفت دیگران مواجه نشوند.

2. عدم ابراز نظر و عقیده
این افراد با وجود این که ممکن است نظرت و ایده های جالبی داشته باشند اما همیشه برای طرح آن ها برای دیگران از فردی دیگر استفاده می کنند. این بدین معنا نیست که اگر شما برای معرفی محصول شرکتتان فردی با روابط عمومی بالا را استخدام کردید اعتمد به نفستان کم است. خیر! در این جا منظور از بیان ایده ها حتی در جمع های بسیار کوچک و دوستانه است.

3. مقایسه خود با دیگران
در افراد با اعتماد به نفس پایین دیده می شود که معیار قابل قبول بودن عمل کرد خود را به نتایج دیگران وابسته می بینند.

4. از ابراز احساسات خجالت می کشند
یکی دیگر از علائم کمبود اعتماد به نفس، واکنش‌های نامناسب در برابر تحسین‌شدن است. وقتی اعتماد به نفس کافی ندارید، مدام سعی می‌کنید تعریفی را که از شما می‌شود انکار کنید. مثلا وقتی شخصی از لباس خوب شما تعریف می‌کند، شروع می‌کنید به توجیه کردن دلایل مثبتی که قید کرده‌ است، به شکلی که فرد بیچاره را از گفته‌ی خود پشیمان می‌کنید. این یعنی شما یکی از علائم کمبود اعتماد به نفس را دارید. مثلا می‌گویید: «نه این لباس رو از حراجی خریدم» یا «اتفاقا این تنها لباسیه که بهم میاد. من معمولا بدقواره و ناجورم». خب این چه کاری است که می‌کنید؟! بپذیرید که از نظر آن فرد، شما برازنده بوده‌اید و با تشکر‌ کردن نشان‌ دهید که لیاقت تحسین را داشته‌اید.

5. به تائید شدن وابسته هستند
نمی‌توان همه را راضی نگه‌ داشت. اگر کارتان را به بهترین شکل ممکن انجام بدهید یا حتی درست‌ترین و منطقی‌ترین حرف ممکن را بزنید، باز هم فردی پیدا می‌شود که با شما مخالف است. متأسفانه افرادی که کمبود اعتماد به نفس دارند، این طور به قضیه نگاه نمی‌کنند. آنها مدام در پی تأیید و رضایت دیگران هستند.

روش های کلیدی افزایش اعتماد به نفس

1. ارتباط چشمی را فراموش نکنید
 هنگامی که با کسی ارتباط برقرار می کنید به چشمهای او نگاه کنید چراکه این عادت را فقط کسانی دارند که اعتماد به نفسشان بالاست.

2. ظاهر را حفظ کنید
پیشنهاد می کنیم یک قدم درست خارج از محدوده آرامشتان برداریداین روش به شما کمک می کند تا از محدودیت هایی که برای خودتان ساخته اید بیرون بیایید.شاید به نظر غیر ممکن بیاید اما عملی است .پس اگر احساس اعتماد ندارید حداقل جوری رفتار و تظاهر کنید که انگار کوهی از توانایی و استعداد هستید و بر حسب آن رفتار کنید و این باعث می شود در مدت خیلی کم به یک اعتماد به نفس واقعی دست یابید.

3. گذشته را فراموش کنید
اتفاقاتی که در سال پیش ،ماه پیش و یا اتفاقاتی که حتی دیروز و امروز برایمان افتاده است به معنی سال آینده،ماه آینده و فردا نیست چرا که اینده شمادر حال ساخته می شود و تصمیم با خود شماست که چقدر اجازه دهید رخداد های گذشته بر آینده شما غلبه کنند.

4. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
وقتی می‌خواهید درباره‌ی مشکلی با دوست خود صحبت کنید، باید بدانید که «هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد.» طبیعتا مطرح کردن موضوع در حضور دیگران درست و منطقی نیست. برای اینکه حرف‌‌هایتان خریدار داشته باشد باید در مکان و وقت مناسب مشکل را بازگو کنید. موقعیت‌شناس باشید و قبل از حرف زدن فکر کنید تا دیگران بیشتر روی شما حساب کنند. وقتی دیگران به حرف‌های شما اهمیت بدهند، اعتماد به نفس‌تان ناخودآگاه بالاتر می‌رود. پس اگر طرف مقابل شما عجله دارد، حواسش پرت است و … سکوت کنید و بیهوده ارزش خود و کلام‌تان را پایین نیاورید

5. کمی منعطف تر باشید!
بعضی‌ها معتقدند یا همه یا هیچ. دیدگاه صفر و یکی شما را محدود می‌کند و باعث می‌شود همیشه در اضطراب باشید. واقعیت این است که بسیاری از مفاهیم عمیق زندگی نسبی هستند و در بیشتر لحظات زندگی شرایط تصمیم‌گیری کاملا اقتضایی است، یعنی بنا به اقتضای موقعیت، نتایج، رفتارها و کیفیت ارتباطات گوناگون خواهد بود. پس این‌قدر در مورد همه چیز احکام کلی صادر نکنید. انعطاف‌پذیر باشید، وسواس و لجاجت برای رسیدن به نظرات شخصی ثابت را کنار بگذارید و بپذیرید که گاهی باید به جریان سیال زندگی دل بسپارید. مثلا وقتی می‌گویید دخترم همیشه نامنظم است، «همیشه» او را از تغییر و بهبود دلسرد می‌کند. منعطف باشید و حکم کلی ندهید.