به عنوان یک مدیرعامل سابق، غالبا به صاحبان کسب و کارهای کوچک و بنیانگذاران نوبنیادها (استارت‌آپ) در مورد استراتژی بازاریابی شان مشاوره می‌دهم. معمولا این مشاوره‌ و گفت‌وگوها با این پرسش آغاز می‌شوند که “‌آیا واقعا سرمایه‌گذاری در بازاریابی لازم است؟‌” به آنها حق می‌دهم این پرسش را بپرسند؛ نوبنیادها (استارت‌آپ) غالبا دچار کمبود نیروی کار هستند و فهرست بلند بالایی از کارهای مهم پیش رو دارند. با این حال، پاسخ کوتاه و قطعی به این پرسش فقط یک چیز است؛ بلی!

شاید به نظر برسد استراتژی بازاریابی یک کار اضافه است که وقت، بودجه، و تمرکز را از فرآیند فروش منحرف می‌کند، ولی در حقیقت کمک‌ می‌کند تا پیام خود را با قدرت بیش‌تری به همگان برسانید و میزان فروش‌تان را افزایش دهید. با این حال، منظورمان هم این نیست که یک نوبنیاد (استارت‌آپ) باید به همان شیوه‌ی یک شرکت عریض و طویل به بازاریابی بپردازد. لازم نیست برای ایجاد یک استراتژی موثر میلیون‌ها دلار خرج یا یک گروه بزرگ گرد هم جمع کنید.

مطلب مرتبط: انواع بازاریابی:۱۳۱ نوع بازاریابی که هر بازاریاب باید بشناسد

در ادامه به برخی نکات استراتژی بازاریابی که خود در حرفه‌ام به آنها رسیدم، اشاره می‌کنم.

۱. اهداف‌تان را تعیین کنید

پیش از آغاز پروژه‌ای، اهداف‌ام را تثبیت می‌کنم. این اهداف را ‌”‌شرایط رضایت‌‌”‌ می‌نامم؛ به عنوان مثال، فهرست ثبت‌شده‌ای از تمام انتظارات‌ام که برای رساندنِ پروژه به سوی موفقیت باید برآورده شوند. ده‌ها سال است که انتظارات‌ام از یک پروژه‌ی موفق از این قرار است: پول در آوردن، یاد گرفتن چیزهای جدید، و لذت بردن از کاری که انجام‌اش می‌دهم.

برای مثال، یک کسب و کار را اداره می‌کنم که چندین برند را تحت لوای یک برند دارد. هر ماه یک جلسه‌ی عملیاتی با هر برند ترتیب می‌دهم، که در آن اعضای گروه و خودم می‌توانیم میزان دستیابی به شرایط و انتظارات بالا را ارزیابی کنیم. اگر در این ماه قرار است ۱۰۰۰ دلار برای تبلیغات رسانه‌های اجتماعی در پادکست هزینه کنیم، می‌خواهم دلایل این تصمیم را بدانم. اگر پاسخ منطقی برای‌اش نداشته باشند، این بودجه را قطع می‌کنیم. اگر پاسخ‌شان این باشد که مثلا “صرف ۱۰۰۰ دلار برای تبلیغاتی که بتواند نظر کارآفرینان نیویورکی را جلب کند، کمک‌مان می‌کند پیام‌مان را از حد بالقوه‌اش فراتر ببریم و مخاطبان بیش‌تری جذب کنیم، ‌” آن را تایید خواهم کرد.

مطلب مرتبط : ۵۱ انواع استراتژی‌های بازاریابی

فرقی نمی‌کند در حال ایجاد یک طرح بازاریابی ، مذاکره با یک مشتری، یا شروع یک پروژه‌ی جدید باشید؛ پیش از همه‌ی این‌ها، باید کارها را با تشریح ‌”‌شرایط رضایت‌”‌ آغاز کنید و این شرایط باید به تایید همه‌ی افراد برسد. این کار کمک می‌کند پروژه‌ها در مسیر درست هدایت شوند، و هم‌چنین رسیدن به حد انتظارات را تضمین، و اجرای تدابیر را تسهیل می‌کند.

چند پرسش کلی که پیش از ایجاد یک استراتژی بازاریابی جدید باید از خود بپرسید، از قرار زیر هستند:

  • مخاطب هدف من کیست؟
  • می‌خواهم به چه نتایج خاصی دست یابم؟ برای مثال، ۱۰۰۰ نفر به دنبال‌کنندگان توییتر شرکت اضافه کنم یا درآمد را تا ۲۰ درصد افزایش دهم.
  • استراتژی من برای رسیدن به این نتایج چیست؟

اگر می‌خواهید دنبال‌کنندگان رسانه های اجتماعی تان زیاد شوند، ابزارهای مختلفی برای این کار وجود دارند؛ ابزارهایی از قبیل برنامه‌ی توسعه‌ی مخاطبان، وب‌گاه OneQube یا برنامه‌ی حمایت اجتماعی از برندها، و Smync که برای دست یافتن به مخاطبین هدف کاربرد دارند. در آغاز باید تصمیم بگیرید آیا می‌خواهید برای رسانه های اجتماعی و تبلیغات هزینه کنید، یا می‌خواهید خودتان محتوی ایجاد کنید. استراتژی بازاریابی مشخص کمک می‌کند تمرکزتان را در کار حفظ کنید، مخارج‌تان را مشخص کنید، و به اهداف‌تان برسید.

مطلب مرتبط: ۸ گام برای ساختن یک استراتژی بازار یابی قوی

۲. ایجاد و ثبت استراتژی

وقتی فهرستی را از ‌”‌شرایط رضایت‌”‌ به صورت شفاف تهیه کردید، نوبت به مراحلی می‌رسد که باید برای تحقق اهداف‌تان آنها را طی کنید. تهیه‌ی یک طرح مشخص و شفاف کمک می‌کند از سوءتفاهم‌ّ‌ها جلوگیری و همه‌ی افراد گروه را در یک مسیر هدایت کنید. این طرح را ثبت و مکتوب کنید و در اختیار همه‌ی افراد قرار دهید؛ به این ترتیب کارمندان از نقش‌ها و انتظاراتی که از آنها می‌رود، آگاه می‌شوند. این کار ساده و معمولی به نظر می‌رسد، ولی در پایان واقعا در صرفه‌جویی در وقت و پول بسیار تاثیرگذار است.

۳. رفتار شخصی با هر مشتری

اکنون که هدف، و طرح و برنامه‌ی رسیدن با آن را در اختیار دارید، نوبتِ انتخاب روش انجام کار است. آیا می‌خواهید مشتریان وفاداری به‌دست بیاورید و آنها را نگه دارید، و هم‌چنین دنبال‌کنندگان‌تان را نیز درگیر برندتان کنید؟ در این‌ صورت باید به این نکته توجه کنید که دیگر بازاریابی شخصی‌سازی‌‌شده و نفر-به-‌نفر یک گزینه‌ی اختیاری نیست، بلکه یک ضرورت است.

راه‌های آسان و مختلفی وجود دارند که می‌توانید از طریق آنها کسب و کار تان را کمی شخصی‌تر کنید. برای مثال، من مشتری وفادار استیک‌فروشی محله‌مان هستم. هر وقت به آن‌جا می‌روم، مسئول آن‌جا من را با نام صدا می‌زند و پیش‌خدمت نیز با پیش‌غذای مورد علاقه‌ام به استقبال‌ام می‌آید. ولی اگر مالک رستوران نیستید، برای شخصی‌سازی رفتارتان با مشتری راه‌های مختلفی وجود دارد. مثلا مالک یک فروشگاه می‌تواند تخفیفات مخصوصی برای خریداران وفادارش در نظر بگیرد، یا یک شرکت خطوط هوایی می‌تواند به مسافرانی که پروازشان دچار تاخیر شده است از طریق رسانه‌های اجتماعی پیشنهادهای سرگرم‌کننده ارائه دهد. اتخاذ رفتار شخصی با هر مشتری باعث می‌شود مشتریان احساس صمیمیت و نزدیکی بیش‌تری با شرکت‌تان پیدا کند، و در نتیجه آنها در رسانه‌ های اجتماعی و گفتار از شما تبلیغ می‌کنند.

۴. به خاطر بسپارید: محتوی (هم‌چنان) حرف اول را می‌زند

این مطلب را در گذشته چندین بار بیان کردم، و هم‌چنان بر آن تاکید دارم: صرف‌نظر از نوع صنعت یا کسب و کار ، پیشرفت کیفیت محتوی باید تبدیل به یک قانون و قاعده شود، نه این‌که هم‌چنان برخی آن را یک کار عجیب‌وغریب بپندارند. بعضی وقت‌ها بازاریابی محتوی، نوبنیادها (استارت‌آپ) را به ترس وا می‌دارد؛ ممکن است دلایل این ترس به این خاطر باشد که انجام این کار در خودِ شرکت، بسیار وقت‌گیر خواهد بود؛ و از طرفی نیز درخواست انجام این از خارج از شرکت، ممکن است ماهانه ۲، ۰۰۰ تا ۲۰، ۰۰۰ دلار هزینه داشته باشد.

لازم است به طور کامل از توانایی‌های اعضای گروه‌تان آگاه باشید، و بدانید چه وقت به استخدام یک کارشناس نیاز دارید. بر اساس این مطلب، بهتر است گروهی را گرد خود جمع کنید که تجربه و توانایی طراحی‌های گرافیکی را داشته باشند. به این ترتیب می‌توانید محتوی را در داخل شرکت تولید کنید. اگر به یک مسئول تبلیغات نیاز دارید، حتما آن را استخدام کنید.

مطلب مرتبط۳ گام ایجاد یک برنامه بازاریابی مؤثر

در صورت امکان، از استراتژی بازاریابی استفاده کنید که باعث صرفه‌جویی در وقت شود. اگر منابع کافی ندارید، سعی بیهوده نکنید و همه چیز را ابتدا درست کنید. در یکی از پادکست‌های‌ام با نام همه‌چیز در کسب‌وکار با جفری هِیزلِت، با معاون جذب مشتری در شرکت کانستنت کانتکت، که یک شرکت بازاریابی برخط (آنلاین) است، در مورد بهترین راه‌هایی بحث و گفت‌وگو کردیم که از طریق آن‌ها، کسب‌وکارهای کوچک می‌توانند محتوای با کیفیت تولید کنند. وقتی این کار به درستی انجام شود، می‌تواند حاوی پژوهش‌های منحصر‌به‌فردی، بسیار کاربردی و موثر، و برای مخاطبان‌تان باارزش باشد. ولی به طور کلی، بازاریابی محتوای باکیفیت، یک کار وقت‌گیر است.

هر چند، برخی استراتژی‌ها وجود دارند که می‌توانند سرعت این فرآیند را افزایش دهند و در زمان صرفه‌جویی کنند؛ استراتژی‌هایی از قبیل محول کردن مسئولیت نگارش یا پژوهش به اعضای شایسته‌ی گروه، قرار دادن ستون‌هایی که همیشه مجموعه‌ای از اطلاعات تخصصی را از منابع دیگر به اشتراک بگذارند، و ایجاد محتوای جدید که محتوی کنونی را تایید یا اصلاح کند. برای مثال، من هر هفته قطعه‌های ویدئویی در پادکست‌ام قرار می‌دهم. از آن‌جا که مصاحبه‌ها را از قبل ضبط کرده‌ام، این قطعه‌های ویدئویی نیازی به مطلب طولانی یا پژوهش‌های اضافی ندارند.

این نمونه‌ای عالی از یک کار هوشمندانه است که دشواری خاصی نیز در بر ندارد؛ تدبیری که باید همراه همه‌ی تلاش‌های‌تان در خصوص بازاریابی به کار ببندید.