sweep frequency reflectometer


اصطلاح
برق و الکترونیک
29 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
بازتابش سنج بسامد جارو ~ بازتابش سنجي که نسبت موج ايستاده و تلفات وارده شده را بر حسب دسيبل در طول محدوده ي گسترده اي از بسامدها ، در عملکرد تک بسامد يا با جاروي بسامد، اندازه گيري مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت sweep frequency reflectometer معنی sweep frequency reflectometer معنی sweep frequency reflectometer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک sweep frequency reflectometer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
sweep generator
مولد جارو ~ ابزار آزمايشگاهي که ولتاژ RF با بسامدي توليد مي کند که در محدوده ي بسامدي معيني با سرعت سريع و ثابت تغيير مي کند. اين مولد سيگنال ورودي را براي مدار و قطعاتي که پاسخ بسامدي آنها را بايد روي اسلوسکوپ مشاهده کرد ، توليد مي کند. آن را نوسان ساز جارو نيز مي نامند.

sweep oscillator
نوسان ساز جارو ~ 1. نوسان سازي که ولتاژ دندانه اره اي توليد مي کند که مي توان آن را براي منحرف کردن ، باريکه الکتروني لامپ پرتو کاتدي منحرف کرد . آن را مولد محور زمان يا نوسان ساز محور زمان بندي نيز مي نامند .

sweep voltage
ولتاژ جارو ~ ولتاژ متغيير متناوب اعمال شونده به صفحات انحراف لامپ پرتو کاتدي ، براي جا به جا کردن باريکه به صورت تابعي از زمان . آن را ولتاژ محور زمان نيز مي نامند.

swept frequency measurment
اندازه گيري با جاروي بسامد ~ اندازه گيري مقدار و فاز پارامترهاي قطعه يا سيستم به صورت تابعي از بسامد .

swing
نوسان ~ کل تغيير در بسامد يا دامنه يک کميت .

swinging
نوسان کردن ~ تغييرات لحظه اي در بسامد موج راديويي دريافت شده .

swinging choke
چوک نوسان ~ چوک هسته آهني داراي هسته اي که مي تواند تقريباً در حالت اشباع مغناطيسي عمل کند. بنابراين اندوکتانس به ازاي جريانهاي کوچک بيشترين مقدار را دارد و با افزايش جريان مقادير کمتر نوسان مي کند چوک نوسان مي تواند چوک ورودي در فيلتر منبع تغذيه باشد براي آن که ولتاژ بهتر رگوله شود.

switch
سوييچ ~ قطعه مکانيکي عمل کننده دستي براي برقراري کردن ، قطع کردن يا تغيير دادن اتصالها در مدار الکتريکي يا الکترونيکي .

switcheol-capacitor filter
فيلتر سوييچ شونده ي خازني ~ فيلتري داراي تقويت کننده عملياتي و مسير فيدبک براي رسيدن به تابع فيلتر انتخاب شده که همانند فيلترهاي سلفي-خازني -مقاومتي غير فعال عمل مي کند. اين فيلتر نوعي فيلتر فعال است .

switched multimegabit data service
خدمات داده چند مگابيتي سوييچ شونده ~ سيستم مخابراتي ديجيتال سرعت بالا با سوييچينگ بسته ها.