synchronous machine

synchronous modem

مودم همزمان ~ مودمي که از سيگنال ساعت بدست آمده از جريان داده براي همزمان سازي بيتي با داه هاي ورودي استفاده مي کند .

synchronous motor

موتور سنکرون ~ ماشين سنکروني که توان الکتروني AC را با استفاده از آهنرباهاي ميدان تحيک شده با جريان مستقيم به توان مکانيکي تبديل مي کند .

synchronous optical network

شبکه نوري همزمان ~ استاندارد ارسال داده با استفاده از شبکه تار نوري .

synchronous rectifier

يکسو کننده همزمان ~ يکسو کننده اي که اتصالهاي آن در احظات درستي براي يکسو سازي به وسيله ارتعاشگر همزمان يا کموتاتور راه اندازي شونده با کموتاتور ،باز و بسته مي شود .

synchronous shutdown

قطع تغذيه همزمان ~ مشخصه اي از منبع تغذيه امکان کامل شدن چرخه تشديد ولتاژ يا جريان قبل از قطع تغذيه فراهم مي کند .

synchronous speed

سرعت همزماني ~ مقدار سرعت که با بسامد خط توان AC و تعداد قطبهاي ماشين همزمان رابطه دارد . سرعت همزماني بر حسب دور بر دقيقه برابر است با بسامد بر حسب هرتز تقسيم بر تعداد قطبها ، ضرب در 120 .

synchronous switch

سوييچ همزماني ~ مدار SCR که عملکرد جرقه زني را در کنار بردهايي مانند جوشکاري مقاومتي کنترل مي کنند .

synchronous transfer

انتقال همزمان ~ انتقال I/O که درمدت زمان معيني بدون توجه به فيدبکي از دستگاه گيرنده انجام مي شود .

synchronous vibrator

ارتعاشگر همزمان ~ ارتعاشگر الکترومغناطيس که به طور همزمان ولتاژ مستقيم کم را به ولتاژ متناوب کم تبديل مي کندو ولتاژ متناوب بالاي بدست آمده از ترانسفورمر تواني که ولتاژ متناوب کم به آن اعمال شده است رايکسو مي کند . با استفاده از ارتعاشات همزمان در واحد هاي تغذيه نياز به لامپ يکسو ساز نيست . استفاده ...

synchronous voltage

ولتاژ همزمان ~ ولتاژ لازم براي شناب دادن الکترونها از حالت سکون به سرعتي برابر با سرعت فاز موج در هنگام عدم وجود جريان الکتروني در لامپ موج عبوري .