taper


اصطلاح
برق و الکترونیک
5 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
منحني تغيير ~ شيوه توزيع مقاومت در آلمان پتانسيومتر يا رئوستا . توزيع يکنواخت با مقاومت در واحد طول يکسان در المنت ، تغيير خطي ناميده مي شود . توزيع غير يکنواخت ان را نيز غير خطي مي نامند /

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت taper معنی taper معنی taper به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک taper در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
tape recorder
دستگاه ضبط نوار ~ دستگاه ضبطي که صدا ، موسيقي و داده اي ديجيتال را روي نوار مغناطيسي با مغناطيسي سازي انتخابي ذرات اکسيد آهن قرار گرفته روي وار ، ضبط مي کند . دستگاه ضبط معمولاض شامل تجهيزاتي براي تجهيزاتي براي پخش نوار ضبط شده است .

tapered waveguide
موجبر تغيير کننده ~ موجبري که مشخصه الکتريکي يا فيزيکي آن به طور پيوسته با فاصله ، در طول محور موجبر ، تغيير مي کند.

tape speed
سرعت نور ~ سرعتي که نوار مغناطيسي با ان ، از مقابل هد ضبط در دستگاه ضبط نوار مي گذرد . سرعتهاي استاندار پانرده - شانزدهم ، ~ يک و هفت هشتم ، سه و سه چهارم ، هفت و يک دوم ، پانزده ، سي اينچ بر ثانيه ( 2/38 ، 4/76 ، 9/5 ، 19 ، 38 ، 76 ~ سانتي متر بر ثانيه ) هستند . سرعت هاي بالاتر پاسخ بسامد بالاي به ...

tape splice
جوش دهنده نوار ~ دستگاهي که نوار مغناطيسي را به طور خودکار يا نيمه خودکار با جوش دادن يا گداختن نوار با حرارت ، جوش مي دهد .

tape transport T tape drive , tape handler
نوار گردان ، نوار ران ، نوار نگهدار ~ ساز و کاري در دستگاه ضبط نوار که چرخکاهاي نوار را نگه مي دارد ، نوار را برابر هدهاي ضبط کننده حرکت مي دهد و حالتهاي مختلف عملکرد را کنترل مي کند .

tape - wound core
هسته نوار پيچي شده ~ طولي از ماده فرو مغناطيس به شکل نوار که طوري پيچيده مي شود که هر دور درست روي دور قبل بيفتد .

tapped control
کنترل با سروسط ~ رئوستا يا پتانسيومتري ~ که يک يا چند سر ثابت در طول آلمان مقاومتي خود دارد .

target
هدف ~ ماده يا جسم قرار گرفته در معرض بيماران يا تابش ذرات هسته اي ، الکترونها يا تابش الکترو مغناطيس در لامپ پرتو x هدف اند يا پاد کاتد است که پرتوهاي x در نتيجه بمبارات الکتروني از آن گسيل مي شوند . هدف در رادار و سونار ف جسم قادر به باز تاباندن پرتو ارسال شده است . در لامپ دور بين تلويزيوني هدف ، ...

target acquistion
اشکار ساز هدف ~ توانايي سيستم آشکار سازي يا هدايت در تشخيص هدف از پس زمينه آن يا تميز دادن دو يا چند هدف نزديک به يکديگر ~ .

target drone
هدف کاذب ~ هواپيماي بدون خلبان کنترل شده با راديو از زمين يا از کشتي مادر که به طور گسترده اي به عنوان هدف براي سلاحهاي ضد هواپيما به کار مي رود .