televise


اصطلاح
برق و الکترونیک
8 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
تصوير برداري تلويزيوني ~ برداشت صحنه با استفاده از دوربين تلويزيوني و تبديل آن به سيگنالهاي الکتريکي متناظر براي ارسال از ايستگاه تلويزيوني .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت televise معنی televise معنی televise به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک televise در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
television
تلويزيون ~ سيستمي که تصاوير ديداري متوالي را به سيگنالهاي الکتريکي متناظر تبديل مي کند و آن سيگنالها را با امواج راديويي يا از طريق کابل به گيرنده هاي دور ارسال مي کند . گيرنده با استفاده از اين سيگنالها تصاوير اصلي را بازسازي مي کند.

television broadcast band
باند پخش تلويزيوني ~ باندي که از 54 تا 890MHz گسترش دارد . در ايالات متحده کانالهاي 6 مگاهرتزي به ايستگاههاي پخش تلويزوني اختصاص داده مي شود . اين بسامد عبارت اند از : 54 تا 72MHz ( کانالهاي 2 تا 4) ، 76 تا 88MHz ( کانالهاي 5 و 6 ) ، 174 تا 216MHz ( کانالهاي 7 تا 13 ) و 470 تا 890 ( کانالهاي 14 تا ...

television camera
دوربين تلويزيوني ~ واحد دريافتي که تصوير صحنه را به سيگنالهاي الکتريکي متناظر تبديل مي کند. عدسيهاي اپتيکي صحنه در حال تصوير برداري را روي سطح حساس به نور لامپ دوربين کانوني مي کنند . اين لامپ تصور ديداري را به اجزاي تصوير کوچک تقسيم مي کند و شدت نور هر جزء را به سيگنال الکتريکي متناظر با آن تبديل ...

television engineering
مهندسي تلويزيون ~ شاخه اي از مهندسي که به طراحي ، توليد و آزمايش تجهيزات لازم براي ارسال ودريافت برنامه هاي تلويزيوني مي پردازد.

television film scanner
پويشگر فيلم تلويزيوني ~ پروژکتور تصوير متحرک مناسب براي استفاده با لامپ دوربين تلويزيوني که از فيلمهاي تصوير متحرک 24 قاب بر ثانيه ، به صورت 30 قاب بر ثانيه تصوير برداري مي کند که براي پخش تلويزيوني لازم است.

television-guided bomb
بمب هدايت شونده تلويزيوني ~ بمبي که حامل دوربين تلويزيوني کوچکي در دماغه خود ، براي هدايت است . سيستم دوربين مي تواند قبل از افتادن بمب روي هدف قفل شود تا آن را به طور خودکار هدايت کند، يا خلبان مي تواند تصاوير دوربين از طريق خط ارتباط ريزموج مشاهده کند و مسير بمب را با کنترل از راه دور ، پس از افت ...

television interference
تداخل تلويزيوني ~ تداخل ايجاد شده در گيرنده هاي تلويزيوني به وسيله کامپيوترها، ابزارهاي برقي ، راديو آماتوري و فرستنده هاي ديگر .

television receiver; television set
گيرنده تلويزيوني ؛ دستگاه تلويزيون ~ گيرنده اي که سيگنالهاي دريافتي را به تصاوير اصلي صحنه با صداهاي آن تبديل مي کند.

television reconnaissance
شناسايي تلويزيوني ~ روش شناسايي که در آن تلويزيون صحنه اي از وسيله نقليه شناسايي شونده را به مکان ديگري در هوا يا زمين ارسال مي کند.

television repeate; television relay system
تکرار کننده تلويزيوني ؛ سيستم رله تلويزيوني ~ تکرار کننده اي که سيگنالهاي تلويزيوني را با استفاده از امواج راديويي در فضاي آزاد به عنوان محيط انتقال از نقطه اي به نقطه ديگر ارسال مي کند. اين ارسال براي دريافت مستقيم عمومي نيست.