thermionic converter; thermionic generator

thermionic current

جريان گرمايوني ~ جريان ايجاد شده با حرکت جهت داده شده الکترونها يا ترمويونهاي ديگر ، جريان الکترونهاي گسيل شده از کاتد به آند در لامپ ترمويوني .

thermionic detector

آشکارسازي که شامل يک لامپ کاتد - داغ است .

thermionic diode

ديود گرمايوني ~ لامپ الکتروني ديود داراي کاتد گرم شده است.

thermionic emission

گسيل گرمايوني ~ رها شدن الکترونها يا يونهاي از جامد يا مايع در نتيجه گرم شدن آن .

thermionic grid emission; primary grid emission

گسيل گرمايوني شبکه ؛ گسيل اوليه شبکه ~ جريان توليد شده با گسيل گرمايوني الکترونها از شبکه .

thermionic work function

تابع کار گرمايوني ~ انرژي لازم براي انتقال الکترونها از فلز معيني به محيط مجاور آن در هنگام گسيل گرمايوني ، مانند انتقال الکترونها از فيليمان گر شده به خلأ .

thermionic THERMal resISTOR

ترميستور ~ بلومتري که از تغيير مقاومت نيمرسانا در اثر تغيير دما استفاده مي کند. ترميستور ضريب دمايي منفي بالايي در مقاومت دارد ، بنابراين مقاومت آن با افزايش دما ، کاهش مي يابد . در مدارهاي حساس ، از اين قطعه براي جبران سازي تغييرات دمايي در قطعات ديگر استفاده مي شود .ترميستور همانند بلومتر ، دما و ...

thermistor mount

نصب ترميستور ~ نصب موجبر براي قرار دادن ترميستوري که مي تواند توان الکترومغناطيسي را اندازه بگيرد.

thermoammeter; thermocouple ammeter; thermocouple instrument; thermo couple meter

آمپرسنج حرارتي ؛ آمپرسنج ترموکوپلي ؛ ابزار ترموکوپلي ؛ سنجه ترموکوپلي ~ آمپرسنجي که با ولتاژ توليد شده در ترموکوپلي تحريک مي شود که جريان در حال اندازه گيري در آن جاري مي شود . همچنين مي تواند جريانهاي RF را نيز اندازه گيري کند.

thermocline

دما شيب ~ واسطي ميان آب گرمتر و سردتر اقيانوس ، که امواج صدا يا سونار در آن طوري خم مي شوند که زير درياييها مي توانند ي پنهان شدن زير اين واسط از آشکار شدن بگريزند.