throughput


اصطلاح
برق و الکترونیک
10 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
توان سرعتي ~ بيشينه خروجي سيستم ، مانند خط بر دقيقه يا صفحه بر دقيقه چاپگر خطي کامپيوتر .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت throughput معنی throughput معنی throughput به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک throughput در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
thulium
توليم ~ عنصر کمياب خاکي با عدد اتمي 69 و وزن اتمي 168/93 .

thumbwheel switch
سوييچ تا مب ويل ~ سوييچ کوچک چند وضعيتي که در آن با فشار انگشت روي قسمت تحريکي ، موقعيت سوييچ و نشانگر آن به موقعيت اتصال بعدي مي رود .

thump
تپ تپ ~ اغتشاش گذراي کم بسامد در سيستم راديويي .

thyristor
تريستور ~ قطعه سوييچينگ نيمرسانايي که عملکرد دو حالته آن بر اساس پسخورد خود نگهدار PNPN است . تريستور مي تواند . يک جهته يا دو جهته باشد . 2 تا 4 پايه داشته باشد و با فرمان مناسب در نقطه دلخواه از ربع 90 درجه ولتاژAC اعمال شده از وضعيت نارسانا به وضعيت رسانا برود . يکسو ساز کنترل شده سليسيم ي ( scr ...

tie - down point
يکي از بسامد هايي که گيرنده راديويي در ان تنظيم مي شود . نقاط tie - down در باند پخش معمولاً 600 و 1400 کيلو هرتز هستند .

tie - line
خط بسته ~ کانال يا خط مخابراتي اختصاصي ~ .

tie point
نقطه بست ~ پايه عايق شده اي که امکان متصل کردن دو يا سه سيم به آن وجود دارد.

tie wire
سيم بست ~ سيمي که تعدادي از پايه ها را به يکديگر متصل مي کند .

tight coupling
تزويج فشرده ~ تزويج القايي که در عمل همه ي شار مغناطيسي پيچک را به پيچک ديگري منتقل مي کند .

tit
تمايل ~ زاويه اي که محور آنتن نسبت به افق مي سازد .