black compression:black saturation

blacker-than-black region

منطقه ي سياه تر از سياه ~ بخشي از سيگنال استاندارد تلويزيوني که در آن باريکه ي الکتروني لامپ قطع شده است و سيگنالهاي همزماني ارسال شده اند. اين سيگنالهاي همزمانساز نسبت به سياهترين قسمتهاي تصوير، داراي اوج توان بيشتري هستند.

black level

سطح سياه ~ سطحي از سيگنال تصوير تلويزيوني که متناظر با بيشترين حد قله هاي سياه است. اين سطح عموماً در 75% حداکثر دامنه ي پالسهاي همزمان ساز تنظيم مي شود.

black light

نور سياه ~ اصطلاح منسوخ شده براي تابش فرابنفش نامرئي (ultraviolet radiation) .

black negative

سياه منفي ~ سيگنال تصوير تلويزيوني که در آن ولتاژ متناظر با سياه نسبت به ولتاژ متناظر با نواحي سفيد تصوير منفي است.

blackout

خاموشي ~ وضعيت ولتاژ صفر روي خطوط تغذيه 120/240 VAC به دليل نقص فني يا خاموشي عمدي شبکه ي توليد و / يا تجهيزات انتقال .

blackout effect

اثر خاموشي ~ افت موقتي حساسيت در لامپ الکتروني بعد از يک پالس قوي لحظه اي .

black peak

اوج سياه ~ اوج سيگنال تصوير تلويزوني در جهت سياه .

black positive

سياه مثبت ~ سيگنال تصوير تلويزيوني که در آن ولتاژمتناظر با سياه نسبت به ولتاژ متنماظر با نواحي سفيد تصوير مثبت است .

black recording

ضبط سياه ~ يک روش ضبط در دورنگار ( نمابر ) که در آن بيشترين توان دريافتي مربوط به حداکثر چگالي محيط ضبط براي مدوله سازي دامنه يا کمترين بسامد دريافتي براي مدوله سازي بسامد است .

black signal

سيگنال سياه ~ سيگنال توليد شده در هر نقطه از سيستم دورنگار بر اثر پويش ناحيه ي با بيشترين چگالي از موضوع .