trackball


اصطلاح
برق و الکترونیک
9 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
توپ کنترلي ~ قطعه کنترلي کامپيوتر براي حرکت دادن مکان نما روي صفحه مونيتور . اساس آن توپي است که ازادانه گردش مي کندو در پوششي قرار دارد که اطراف آن را حسگرهايي گرفته اند که حرکتهاي توپ ناشي از حرکت سر انگشتان را به حرکت مکان نما تبديل مي کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت trackball معنی trackball معنی trackball به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک trackball در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
track - cpmmand guidance
هدايت رديابي فرمان ~ هدايت موشکي که در آن هدف و موشک با رادارهاي جداگانه رديابي مي شوند و فرمانهاي اصلاحي با راديو به موشک ارسال مي شود .

track homing
هدايت رديابي ~ فرياند دنبال کردن خط موقعيت شناخته شده اي براي عبور از شيء .

tracking
رديابي ؛رهگيري ؛دنبال روندگي ~ 1. شرايطي که در آن همه مدارهاي تنظيم شده در گيرنده به طور دقيق بسامد معين شده با ابزار تنظيم را در تمام محدوده ي تنظيم دنبال مي کنند . 2. حرکتي که در لب اصلي آنتن رادار يا راديو داده مي شود تا هدف متحرک از پيش تعيين شده اي را در فضا ،همواره در لب اصلي دنبال کند . 3. د ...

tracking beam
باريکه دريايي ~ باريکه اي که در سيستم پدافند موشکي ،در همه ي زمانها به طور مستقيم به سوي هدف نشانه گيري شده است . داده هايي که از اين باريکه به دست مي آيد از طريق باريکه اي که باريکه هدايت ناميده مي شود به موشک پدافند مي رسد .

tracking element
عنصر دريايي ~ قطعه اي در سيستم کنترل آتش که داده ها را ازقطعه موقعيت ياب دريافت مي کند و سرعت و جهت حرکت هدف و در بعضي موارد نرخ تغييرات سرعت و هدف آن را محاسبه مي کند.

tracking filter
فيلتر رهگير ~ فيلتر ماندگاري که بسامد مرکزي آن ،بسامد متوسط سيگنال ورودي را دنبال مي کند .

tracking radar
رادار رديابي ~ راداري که يک يا چند هدف تحت مراقبت دائم نگه مي دارد به طوري که بتوان تخمين دقيقتري از مکان هدف به دست آورد . هدفهاي مورد نظر باردار جستجوکننده اي که اغلب خودکار است آشکار مي شوند و رادار رديابي اطلاعات آن را جمع آوري مي کند. بعضي از رادارها هر دو عمليات جستجو و رديابي را با اشتراک زم ...

tracking station
ايستگاه رديابي ~ ايستگاه راديويي ،رادار يا ايستگاه ديگر که براي رديابي جسم در حال حرکت در اتمسفر يا فضا سازمان دهي شده است .

track in range
رديابي در فاصله ~ تنظيم دريچه گيرنده رادار به گونه اي که در لحظات صحيح براي دريافت سيگنال از هدفي که فاصله آن تغيير مي کند ،باز شود .

track made good
رديابي صحيح ~ رديابي حاصل از هواپيما ،که به صورت خط مستقيم بين نقطه خروج و آخرين نقطه مکان روي زمين نشان داده شده باشد .