traveling - wave tube


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
لامپ موج - عبوري ~ لامپ زير موجي که مي تواند به عنوان نوسان ساز يا تقويت کننده عمل کند همه ي انواع اين لامپ داراي تفنگ الکتروني ، خط تاخير کند کننده ي موج و هدف يا کلکتور هستند. امواج موج با ضريب 10 تا 0/20 درصد کند مي شود . به طوري که سرعت تقريباً با سرعت الترونهاي باريکه تطبيق پيدا مي کند . باريکه الکتروني با شدت بالا در تفنگ الکتروني ، در نزديکي ، در نزديکي خط تاخير ، ساخته مي شود . و انرژي سيگنال تقويت مي شود يا نوسان به وجود مي آيد . کلکتور باقي مانده ي انرژي باريکه را تلف مي کند. موجبر مي تواند خط مارپيچ يا در هم آميخته باشد. لامپ معمولي ، لامپ موج - عبوري موج - مستقيم نامديه مي شود .ابعاد آن تعيين کننده ي محدوده ي بسامد کار است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت traveling - wave tube معنی traveling - wave tube معنی traveling - wave tube به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک traveling - wave tube در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
TR cavity
کاواک TR ~ قسمت تشديد لامپ TR رادار

treble
زير ~ بسامدهاي صوتي بالا ، مانند بسامدهايي که با تيوتر در سيستم صوتي باز سازي مي شوند .

trable boost
تقويت زير ~ تنظيم پاسخ دامنه - بسامد سيستم يا قطعه يا تايد بربسامدهاي صوتي بالاتر .

triac TRlode AC semiconductor switch
تراياک ~ تريستور دو جهته با گيت کنترل شده که امکان کنترل تمام موج را روي توان AC فراهم مي کند . با کنترل فازي سيگنال گيت ، مي توان جريان بار را از حدود 5 تا 0/95 درصد توان کامل تغيير داد .

triad
سه تايي ~ گروه مثلثي از سه لکه فسفري کوچک روي صفحه نمايش لامپ تلويزيوني پرتو - کاتدي سه رنگ . هر لکه يکي از سه رنگ اصلي قرمز ، سبر يا آبي را هنگام جارو شدن با باريکه الکتروني CRT ~ گسيل مي کند . مجموعه ي سه لکه فسفري کي پيکسل را مي سازد که کوچکترين عنصر تصوير روي صفحه نمايش است .

trangle generator
مولد مثلثي ~ مولد سيگنالي که خروجي آن تابع شيب تکرار شونده اي است که شيل تغييرات مثبت و منفي آن نسبت به زمان ، برابر است . موج مثثي حاصل مجموعه اي از مثلثهاي متساوي الاضلاع را مي سازد .

trangulation
مثلث بندي ~ تعيين موقعيت کشتي يا هواپيما ~ با به دست آوردن زاويه حرکت ان نسبت به دو ايستگاه راديويي ثابت با فاصله معلوم در اين روش مقادير يک ضلع و تمام زاويه هاي مثلث معلوم است و با استفاده از آنها موقعيت مورد نظر به دست مي آيد .

tribo
مالشي - ~ پيشوندي به معناي بسته به يا حاصل از اصطکاک .

triboelectricity
الکتريسيته مالشي ~ بار الکتريکي حاصل از مالش .

triboelectric series
مجموعه الکتريکي ~ مالشي ~ فهرستي از مواد که به هنگام ماليده شدن به يکديگر ، بار الکترو استاتيکي توليد مي کنند اين مواد طوري مرتب شده اند که هر ماده در صورت مالش با ماده ي پايين تر از خود بار مثبت و در صورت مالش با ماده ي بالاتر از خودبار منفي توليد مي کند .