unilateral bearing


اصطلاح
برق و الکترونیک
18 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
جهت يک طرفه ~ جهت به دست آمده با جهت ياب راديويي که داراي پاسخ يک طرفه است و امکان ايجاد خطاي 180 درجه را حذف مي کند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت unilateral bearing معنی unilateral bearing معنی unilateral bearing به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک unilateral bearing در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
unilateral conductivity
رسانايي يک طرفه ~ قابليت رسانايي تنها در يک جهت مانند آنچه که در يکسوساز کامل وجود دارد.

unilateral device
قطعه يک طرفه ~ قطعه اي که انرژي را تنها در يک جهت ارسال مي کند.

unilateralization
يک طرفه سازي ~ استفاده از مدار پسخورد خارجي در تقويت کننده ترانزيستوري بسامد - بالا براي جلوگيري از نوسان نامطلوب با خنثي کردن تغييرات مقاومتي و راکتيو ايجاد شده در ورودي مدار در اثر پسخورد ولتاژ داخلي . در خنثي سازي فقط تغييرات راکتيو خنثي مي شوند.

unilateral transducer
ترگردان يک طرفه ~ تراگرداني که امواج خروجي آن نمي توانند روي امواج ورودي آن اثر بگذارند .

unimpeded harmonic operation
عملکرد هماهنگ نابازداشته ~ عملکرد تقويت کننده مغناطيسي به طوري که امپدانس مدار کنترل صفر شود . به اين ترتيب امکان جاري شدن نامحدود همه ي هماهنگهاي جريان در مدار کنترل فراهم مي شود.

uninterruptible power supply system
منبع تغذيه قطع نشدني ~ سيستمي که حفاظتي در برابر بروز آشکار در تغذيه AC اوليه و تغييرات در بسامد و ولتاژ خط تغذيه ايجاد مي کند .بيشتر سيستمهاي رايج براي حفاظت کامپيوتر ها ، شامل باتري انباره ، پر کننده باتري ، مبدل AC به dc ~ حالت جامد ، و مدار سوييچينگ حالت جامد هستند . از اين سيستم مي توان به طور ...

unipolar
تک قطبي ~ ويژگي داشتن تنها يک قطبيت يا جهت .

unit
واحد ~ 1. دستگاه يا قطعه اي که به طور مستقل قادر به عمل کخردن است مانند گيرنده راديويي ، اسيلوسکوپ پرتو - کاتدي . يا جانبي کامپيوتري که وظيفه اي مانند چاپ را انجام مي دهد 2 . کميتي که به عنوان استاندارد اندازه گيري تعيين شده است .

unit charge
بار واحد ~ بار الکتريکي که نيزوي داقعه اي برابر با 1 dyn را روي بار مشابه و همنام ، به فاصله 1 cm در خلا وارد مي کند با اين فرض که هر بار در يک نقطه متمرکز شده است.

unitized construction
ساختار واحدي شده ~ ساختاري ~ از تجهيزات داراي زير دستگاههاي مختلف که مي توانند به طور جداگانه ساخته و آزمايش شوند و به سادگي به صورت واحدهاي مجزا در داخل دستگاهي که بخشي از آن هستند ، جايگزين شوند .