variable - focal - fength lens


اصطلاح
برق و الکترونیک
30 حرف
6 کلمه
معانی و توضیحات
عدسي ~ با طول کانوني متغير ~ سيستم عدسي در دوربين تلويزيوني که طول کانوني آن را مي توان به طور پيوسته ، به هنگام استفاده و همزمان ، حفظ کانوني بودن دقيق با ديافراگم ثابت تغيير داد تا تاثير حرکت تدريجي دوربين را به سوي سوژه تداعي کند . عدسيهاي زوم کننده نمونه هيي از اين سيستم هستند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت variable - focal - fength lens معنی variable - focal - fength lens معنی variable - focal - fength lens به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک variable - focal - fength lens در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
variable - frequency oscillator
نوسان ساز بسامد - متغير ~ نوسان سازي که بسامد ان مي تواند در محدوده ي معيني تغيير کند .

variable - gain multiplier
ضرب کننده بهره - متغير ~ ضرب کننده اي که در آن يک متغير از تقويت کننده اي مي گذرد که بهره آن با متغير ديگر ~ کنترل مي شود . خروجي چنين تقويت کننده اي متناسب با حاصلضرب لازم است .

variable inductance
اندکتانس متغير ~ پيچکي که مقدار اندوکتانس آن را مي توان تغيير داد .

variable - inductance pickup
پيکاپ اندوکتانس - متغير ~ پيکاپ گرامافوني که اساس عملکرد آن بر اندوکتانس متغير است .

variable - inductancc transducer
تراگردان اندوکتانس - متغير ~ تراگرداني که ولتاژ خروجي آن تابعي از تغييرات عنصري با اندوکتانس متغير است .

variable- iris waveguide coupler
تزويجگر موجبر ايريس - متغير ~ قطعه ريز موجي که موجبر را به کاواک ~ ورودي يا خروجي کايسترون تزويج مي کند. اين قطعه امکان تنظيم تطبيق را در محدوده ي تنظيم گسترده اي بدون استفاده از تنظيم کننده هاي زايده اي با بخشهاي تطبيق فراهم مي کند.

variable - mu tube
لامپ ميو - متغير ~ لامپ الکتروني که ضريب تقويت آن با ولتاژ شبکه کنترل به صورت از پيش تعيين شده تغيير مي کند . اين مشخصه با استفاده از فاصله متغير بين سيمهاي شبکه در امتداد طول آن به دست ~ مي آيد . به طوري که با باياس منفي بسيار زيادي در شبکه نياز است تا جريان آند به طور کامل سد شود .

variable - reluctance microphone , magnetic micropnone , reluctance microphone
ميکروفون رلاکتانس - متغير و ميکروفون مغناطيسي ، ميکروفون رالاکتانسي مدار مغناطيسي است .

variable - reluctance pickup , magnetic cartridge , magnetic pickup , reluctance pickup
پيکاپ رلاکتانس - متغير ، کارتريج مغناطيسي ، پيکاپ مغناطيسي ، پيکاپ رلاکتانسي . ~ پيکاپ گرامافون که عملکرد آن بر اساس تغييرات رلاکتانس مدار مغناطيسي در اثر حرکتهاي سوزن آهني است که خود بخشي از مدار مغناطيسي است . تغييرات رالاکتانس ~ به طوري متناوب شار عبوري از دو سري پيچک متصل به هم را افزايش مي دهد ...

variable - reluctance stepper motor
موتور پله اي رلاکتانس - متغير ~ موتور پله اي که داراي روتوري از آهن نرم با دندانه ها يا قطبهاي قرار گرفته به صورتي است که نمي توانند به طور همزمان با همه قطبهاي استاتور تنظيم شوند . مثلا چهار قطب رتور دربرابر چهار قطب استاتور قرار مي گيرند و چ-هار قطب ديگر بين قطب هاي استاتور مي افتند . تحريک هر يک ...