bonding


اصطلاح
برق و الکترونیک
7 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
اتصال زني ~ 1. فرايند اتصال سيمها از بالشتکهاي اتصال تراشه ي (يا مهره ي ) نيمرسانا با قاب سرسيمها يا پايه هاي بدنه نظير آنچه در اتصال زني سيمي(wirebonding) انجام مي شود. 2. فرايند اتصال مواد فلزي يا غير فلزي از طريق لحيم کاري يا چسباندن نظير اتصال يا محکم کردن تراشه ي نيمرسانا به قاب سرسيمها يا بدنه .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت bonding معنی bonding معنی bonding به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک bonding در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
bond pad
بالشتک اتصال ~ ناحيه ي فلز -پوشيده(نواعاً 100×100 um ) در پيرامون تراشه يا مهره ي نيمرسانا که براي اتصال به يکي از پايه هاي بدنه استفاده مي شود.يک سيم نازک آلومينيمي يا طلا به روش گرمايي يا فراصوتي به ناحيه ي بالشتک پيوند زده مي شود.

bond strength
مقاومت اتصال ~ معياري از تنش لازم براي جدا کردن لايه ي فلزي از بستري که به آن متصل شده است؛ بر حسب کيلوگرم بر سانتيمتر اندازه گيري مي شود.2. معياري از تنش لازم براي جدا کردن سيم رساناي متصل به سطح فلز-پوشيده ي نيمرسانا يا سطح فلز-پوشيده ي بستر يا قاب سيمي عايق ،بر حسب کيلوگرم.

bone conduction
رسانش استخواني ~ فرايندي که طي آن هوا از طريق استخوانهاي جمجمه به گوش داخلي مي رسد.

Boolean algebra
جبر بولي ~ جبري که با گروهها، گزاره ها، عناصر مداري وصل/ قطع، و ساير عناصر غير عددي مرتبط با عملگرهايي نظير آند،نند،نور،نات،ار سروکار دارد.

Boolean calculus
حساب بولي ~ جبر بولي که براي در بر گرفتن زمان اصلاح شده و امکان محاسباتي نظير ( الف) حالتها و وقايع ؛ ( ب) عملگرهايي نظير « بعد» ، « در حال» ، « رويداد» ، « تأخير» ، و «قبل از » ؛ ( ج) گروههايي که اعضاي آن با زمان تغيير مي کنند؛ (د) عناصر مداري که حالت قطع /وصل آنها گاهگاه تغيير مي کند نظير خطوط تأ ...

Booleanfunction
تابع بولي ~ تابع رياضي در جبر بولي.

boom
بازوي متحرک ~ نوعي بازوي مکانيکي متحرک براي نگهداري يا تعليق دوربين ، ميکروفون يا ديگر وسايل ک امکان کار آنها را در نقاطي که قرارگيري مسقيم عملي يا مطلوب نيست ، فراهم مي کند. نمونه هاي آن عبارت اند از بازهايي که ميکروفون را در بالاي سر نگه داشته به گونه اي که در پخش تلويزيوني يا صحنه ي تآتر قابل رؤ ...

boost
افزايش ؛ تقويت ~ افزودن ي تقويت کردن.

boost charge
بازدهي قوي ~ باردهي بخشي و سريع باتري با آهنگ جريان بالا.

booster
افزاينده ؛ تقويت کننده ~ 1. يک تقويت کننده ي آر-اف مستقل بين آنتن و گيرنده ي تلويزيوني به منظور تقويت سيگنالهاي ضعيف . 2. يک تقويت کننده ي آر-اف که سيگنال راديويي مخابراتي يا تلويزيوني دريافت شده را تقويت و بدون تغيير در بسامد حامل با توان بالاتري براي دريافت توسط عموم دوباره پخش مي شود.