vectored interrupt

vector plot fromat

قالب ترسيم برداري ~ سيستمي که داده هاي گرافيکي را براي رسم نمودارهاي ناوبري به صورت ماتريسي از بردارها دخيره مي کند که هر کدام با يک مختصات X,Y,Z و بردارهايي به نقاط مجاور متصل است.

vector processing

پردازش برداري ~ توانايي کامپيوتر در تغيير دادن آرايه اي از اعداد به طور همزمان .

vectorscope

اسکوپ برداري ~ اسيلوسکوپ پرتو کاتدي که هم فاز و هم دامنه سيگنال اعمال شده را نسبت به سيگنال مرجع نشان مي دهد.

vector-sum excited linear predictive coding

شکلي از رمز کردن ديجيتالي سيگنال صحبت.

Veitch diagram

نمودار ويچ ~ نموداري که دستکاري منطق مربوط به طراحي مدارهاي شمارنده را ساده مي کند.

velocimeter

سرعت سنج ~ سيستم دو پلري که از جا به جايي دو پلر حامل موج- پيوسته ارسال شده نسبت به موج بازتابيده از هدف متحرک براي اندازه گيري سرعت شعاعي استفاده مي کند.

velocity

سرعت ~ کميت برداري مقدار آن برابر با تندي است ولي شامل جهت حرکت نيز مي شود . در بيان سرعت بايد تندي و جهت حرکت هر دو بيان شوند . اگر تندي يا جهت هر کدام تغيير کنند ، سرعت جسم تغيير مي کند . وقتي که جهت عوض مي شود ، سرعت زاويه اي حرکت را توصيف مي کند.

velocity antiresonance

پاد تشديد سرعت ~ شرايطي که در آن تغيير کوچکي در بسامد نيروي سينوسي اعمال شده به جسم يا سيستم سبب افزايش سرعت در نقطه تحريک مي شود يا بسامد به گونه اي است که مقدار مطلق امپدانس نقطه تحريک بيشتر است .

velocity control system

سيستم کنترل سرعت ~ سيستم کنترل حلقه بسته اي که سرعت يا تندي موتور يا محرک را کنترل مي کند و معمولاً شامل تاکومتري در يک حلقه تک است.

velocity factor

عامل سرعت ~ نسبت سرعت انتشار در هر محيط به سرعت انتشار در فضاي آزاد . سرعت جريان RF در رسانا اندکي کمتر از سرعت آن در فضا ي آزاد است .