video player

video recording

ضبط تصوير ~ ضبط اطلاعاتي که داراي پهناي باندي بيش از 500KHz است مانند سيگنال تلويزيوني يا راداري .

video signal

سيگنال تصوير ~ سيگنالي که حاوي اطلاعات ديداري متناوب همراه با پلسهاي محو و همزماني است . مانند سيگنال تصوير در سيستم تلويزيون يا رادار .

videotape

نوار ويدئو ~ نوار مغناطيسي براي ضبط سيگنالهاي تصوير برنامه هاي تلويزيوني .

videotape recording

ضبط نوار ويدئو ~ روش ضبط سيگنالهاي تصوير تلويزيوني براي پخش مجدد برنامه هاي تلويزيوني .

videotape replay

پخش مجدد نوار ويدئو ~ دستگاه ضبط نوار ويدئو که از حلقه بي انتهاي نسبتاً کوتاهي از مدار مغناطيسي استفاده مي کند تا امکان تکرار صحنه هاي ورزشي پخش شده را در چند ثانيه پس از پخش اوليه آن فراهم کند.

video telephone ; video phone

تلفن تصويري ؛ ويدئو فون ~ ترکيبي از گيرنده هاي تلفن و تصوير که به هر کدام از طرفين امکان ديدن طرف ديگر را به هنگام صحبت کردن مي دهد.

video waveform

شکل موج تصوير ~ بخشي از شکل موج سيگنال تلويزيوني که متناظر با اطلاعات تصوير است . پالسهاي همزماني در اين پخش قرار نمي گيرند.

vidicon

ويديکن ~ لامپ دوربيني که الگوي چگالي بار آن با نور رساش تشکيل مي شود و در سطح نور رسانايي ذخيره مي شود که باريکه الکتروني ، معمولاً از الکترونهاي کم - سرعت آن را مي پيمايد . کاربرد آن بيشتر در دوربينهاي مدار بسته صنعتي و مواردي مانند آن است.

view finder

نماياب ~ دستگاه نوري يا نوري- الکترونيکي کمکي که به دوربين تلويزيوني وصل مي شود تا فيلمبردار بتواند صحنه را همانطور که دوربين مشاهده مي کند ببيند.

Villari effect

اثر ويلاري ~ تغيير در القاي مغناطيسي که به هنگام قرار گرفتن ماده مغناطوتنگشي ، تحت تنش مکانيکي ، ايجاد مي شود.