voltage-to-frequency converter


اصطلاح
برق و الکترونیک
30 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مبدل ولتاژ به بسامد ~ مبدلي که بسامد خروجي آن تابعي از سيگنال مرجع يا کنترل است . نوعي ا اين مبدل ؛ ورودي آنالوگ را از حسگر ،تراگردان يا قطعه آنالوگ ديگر مي پذيرد و قطاري از پالسهاي خروجي ديجيتال توليد مي کند که سرعت آ«ها با دامنه لحظه اي سيگنال ورودي نسبت مستقيم دارد. اين خروجي ديجيتال رامي توان براي کنترل فرايند يا کاربردهاي ديگر به کامپيوتر داد. مبدلهاي ولتاژ به بسامد به صورت مدارهاي مجتمع در دسترس هستند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت voltage-to-frequency converter معنی voltage-to-frequency converter معنی voltage-to-frequency converter به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک voltage-to-frequency converter در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
voltagetransformer; potential transformer
ترانسفورماتور ولتآژ ؛ ترانسفورماتور پتانسيل ~ ترانسفورماتور ابزار دقيق که سيم پيچ اوليه آن به طور موازي به مداري متصل است که ولتاژ در آن اندازه گيري يا کنترل مي شود.

voltage-tunable magnetron
مگنترون قابل تنظيم با ولتاژ ~ مگنترون که نحوه قرار گرفتن کاتد و آند آن شبيه به مگنترون معمولي است اما آند طوري طراحي شده است که ميتوان آن را با تغير صفحه ولتاژ تنظيم کرد.

voltaic cell
پيل ولتايي ~ پيل اوليه اي که از دو الکترود فلزي ناهم جنس در مايعي تشکيل مي شود که به طور شيميايي روي هر دو الکترود عمل کرده ، ولتاژ ايجاد مي کند.

voltaic pile
باتري ولتايي ~ شکل ابتدايي باتري اوليه ؛ که از زوجهاي متناوب پيلهايي با صفحات فلزي ناهم جنس تشکيل مي شود که لايه هاي رطوبت بين زوجها قرار مي گيرند.

voltammeter
ولت- آمپرستج ~ ابزاري که مي تواند به عنوان ولت سنج يا آمپر سنج عمل کند.

voltampere
ولت آمپر ~ واحد توان ظاهري در مدار AC که داراي رآکتانس است توان ظاهري برابر است با ولتاژ بر حسب ولت در جريان بر حسب آمپر ، بدون در نظر گرفتن فاز.

voltampere-hour reactive; reactive voltampere-hour
ولت آمپر - ساعت رآکتيو ~ واحد انتگرال توان رآکتيو در زمان در سيستم بين المللي واحدها ( SI) ، که برابر است با توان رآکتيو 1 و از جمع شده در1 ساعت.

voltampere mter
ولت آمپرسنج ~ ابزاري که توان ظاهري را در مدار AC اندازه مي گيرد.

voltampere reactive; rective voltampere
ولت آمپر راکتيو ~ واحد توان رآکتيو در سيستم بين المللي واحدها ( SI) ، که کميته بين المللي الکترونيک در 1930 آن را تعريف کرده است .

Votla's law
قانون ولتا ~ ولتاژ اتصال توليد شده بين دو رساناي ناهم جنس يکسان است ، چه اتصال کوتاه به طور مستقيم و چه از طريق يا يا چند رساناي واسطه.