waveguide

waveguide attenuator

تضعيف کنده موجبر ~ تضعيف کننده اي که داخل موجبر ساخته مي شود تا با جذب و بازتابش امواج الکترومغناطيسي ، آنها را تضعيف کند.

waveguide bend; waveguide elbow

خم موجبر ؛ آرنج موجبر ~ بخشي از موجبر که در طول محور طولي آن خم شده است . خم صفحه E در موجبر مستطيلي خمي در طول ضلع کوچکتر و خم صفحه H خمي در طول ضلع بزرگ تر است .

waveguide component

قطعه موجبر ~ قطعه اي متصل به درگاههاي خاص در سيستم موجبر.

waveguide connector; wave guide coupling

متصل کننده موجبر ؛ تزويج موجبر ~ اتصال مکانيکي براي ايجاد ارتباط الکتريکي و قفل کردن قسمتهاي منطبق به يکديگر در سيستم موجبر .

waveguide cutoff wavelength

طول موج قطع موجبر ~ طول موجي که متناظر با بسامد قطع موجبر است . فراتر از اين بسامد تضعيف به سرعت افزايش مي يابد.

waveguide diectional coupler

تزويجگر جهت دار موجبر ~ تزويجگر جهت دار ساخته شده از دو موجبر موازي که داراي شيارهاي برشي در ديواره ي مشترک خود هستند . اين شيارها امکان انتقال انرژي RF را در يک جهت داخل موجبر اصلي فراهم در حالي که مانع از انتقال انرژي در طرف ديگر مي شود.

waveguide filter

فيلتر موجبر ~ فيلتر ساخته شده از قطعات موجبري که مي توانند مشخصه پاسخ دامنه- بسامدسيستم موجبر را تغيير دهد.

waveguide gasket

واشر موجبر ~ واشري که پيوستگي الکتريکي را بين دو قسمت منطبق شونده موجبر برقرار نگه مي دارد و معمولاً از سيم فلزي ساخته مي شود.

waveguide iris

آيريس موجبر ~ باريک کننده مساحت سطح مقطع موجبر که با جا به جا کردن صفحات فلزي نازک عمود بر ديواره ي موجبر که روزنه اي بين آنها قرار دارد و لبه هاي آنهابه ديواره ها متصل است ، عمل مي کند وقتي که روزنه موازي با ديواره کوچکتر موجبر باشد آن را آيريس القايي مي نامند و سوسپانس القايي از خود نشان مي دهد . ...

waveguide lens

عدسي موجبر ~ عدسي ريزموجي با عنصر موجبر که سبب تغييرات فاز در امواج الکترومغناطيس عبوري از آن مي شود.