wave packet

wave soldering; flow soldering

لحيم کاري موجي ؛ لحيم کاري جرياني ~ فرايند خودکار براي لحيم کردن قطعات الکترونيکي به برد مدار ؛ به اين طريق که قطعات روي برد قرار داده مي شوند و طرف ديگر برد که بايد لحيم شود در داخل موج لحيم مذاب فرو برده مي شود . اتصالهاي لحيمي بين پايه ها و سوراخ هاي برد مدار چاپي برقرار مي شود. موج لحيم با پمپ ...

wavetable synthesis;wavetable sound

ترکيب جدول موج ؛ ؛ جدول موج صدا ~ فرايندي براي يجاد صدايي واقعي تر از ترکيب صداي MDI براي بازيها و کاربردهاي ديگر . صداي آلات موسيقي واقعي ضبط، ديجيتالي ،فشرده و در حافظه نيمرسانايي نوشته مي شوند. سپس اين حافظه در کارت صداي جازدني کامپيوتر قرار داده مي شود . وقتي که برنامه اي به صداي آلت معيني نياز ...

wave tail

دنباله ي موج ~ بخشي از پوش موج که بين تاج و انتهاي پوش قرار دارد .

wave tilt

ميل موج ~ شيب رو با بالاي شکل موج امواج راديويي که در طول زمين دريافت مي شوند . مقدار آن بستگي به ثابتهاي الکتريکي زمين دارد .

wave train

قطار موج ~ مجموعه اي از چرخه هاي موج توليد شده با يک اغتشاش .

wave trap

تله موج ~ مدار تشديد به سيستم آنتن گيرنده براي حذف سيگنالهايي با بسامد خاص ، مانند ايستگاه محلي قدرتمندي که با دريافت ايستگاههاي ديگر تداخل ايجاد مي کند.

wave trough

گودي موج ~ حداقل دامنه پوش موج پيشرونده .

wave-type microphone

ميکروفون نوع موجي ~ ميکروفوني که جهت گيرندگي آن به تداخل امواج بستگي دارد .

wave velecity

سرعت موج ~ سرعت انتشار موج الکترومغناطيس،برابر با 1010cm/s ×3 در فضاي آزاد . در موجبر سرعت انتقال انرژي سرعت گروه ناميده مي شود و کمتر از سرعت موج است . برخلاف آن ،سرعت موج الکتريکي سرعت فاز ناميده مي شود و مي تواند بيشتر از سرعت موج باشد .

way point

نقطه مسير ~ نقطه انتخاب شده اي روي خط هدايت ناوبري راديويي که داراي اهميت ويژه اي براي ناوبر است .