welding current


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
جريان جوشکاري ~ جرياني که از نقطه اتصال مي گذرد تا حرارت لازم را براي جوشکاري توليد کند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت welding current معنی welding current معنی welding current به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک welding current در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
welding cyle
چرخه جوشکاري ~ مجموعه کاملي از آنجه که در طي جوشکاري اتفاق مي افتد .

weld interval
فاصله زماني جوش ~ کل زمانهاي حرارت دادن و سرد شدن ، به هنگام ايجاد خال جوش چند پالسي با جوشکاري مقاومتي .

weld- interval timer
زمان سنج فاصله زماني جوش ~ زمان سنجي که فاصله هاي زماني حرارت دادن و شدن را به هنگام انجام جوشکاري چند پالسي کنترل مي کند.

weld time
زمان جوش ~ زماني که جريان جوشکاري از قطعه کار به هنگام انجام جوشکاري مي گذرد .

weld timer
زمان سنج جوش ~ زمان سنجي که فقط زمان جوش را کنترل مي کند.

wertheim effect
اثر ورتهايم ~ اثري که به هنگام پيچ خوردن سيم فرمغناطيسي طولي ايجاد مي شود و ولتاژي بين دو انتهاي سيم به وجود مي آيد .

Western Union
اتصال اتحاد غربي ~ اتصالهاي به هم تابيدني که داراي مقاومت مکانيکي خوب و همچنين رسانايي الکتريکي خوب است . براي ساختن آن دو انتهاي لخت شده ي سيمهاي روي يکديگر قرار داده مي شوند . سپس انتهاي هر سيم به دور سيم ديگر پيچيده مي شود و اتصال لحيم کاري مي شود .

Weston standard cell
پيل استاندارد وستون ~ پيل استانداردي که منبع دقيق ولتاژ براي درجه بندي است .الکترود مثبت آن جيوه، الکترود منفي آن کادميم و الکتروليت آن محلول اشباع شده ي سولفات کادميم است . پيل استاندارد و ستون ولتاژي برابر با 1/01863V در 20 درجه سلسيوس دارد .

wet cell
پيل تر ~ پيلي که الکتروليت آن به شکل مايع است .

wet electrolytic capacitor
خازن الکتروليتي تر ~ خازن الکتروليتي که داراي الکتروليت مايع است .