wire-wrap pin


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
پايه سيم -پيچ دادني ~ پايه اي با سطح مقطع مربعي و گشه هاي تيز که مي توان با استفاده از ابزار اتصال سيم - پيچي را با آن برقرار کرد . انتهاي سيم چندين بار با فشار به دور پايه پيچيده مي شود ، تا اتصالهاي الکتريکي بر قرار شود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت wire-wrap pin معنی wire-wrap pin معنی wire-wrap pin به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک wire-wrap pin در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
wiring harness
مهار سيم بندي ~ آرايه اي از رساناهاي عاغيق شده که با بست فلزي يا نوار پلاستيکي يا بستهاي ديگر به يکديگر بسته شده اند . اين کار معمولاً بر حسب نياز و براي تجهيزات يا سيستمهاي خاص بر حسب نياز انجام مي شود .

withstand voltage
ولتاژ ايستادگي ~ حداکثر ولتاژي که مي توان بين مدارها يا قطعات ،بدون ايجاد شکست دي الکتريکي ، اعمال کرد .

worfram
ولف رم ~ واژه اي براي تنگستن در خارج از ايالات متحده ~ .

woofer
ووفر؛ بم - بلند گو ~ بلند گوي بزرگي که بسامدهاي شنيداري پايين را در سطوح توان نسبتاً بالا بازسازي مي کند و معمولاً آن را در ترکيبي با شبکه ي تقاطعي و بلندگوهاي بسامد بالايي به نام تويتر يا زير -بلندگو به کار مي برند .

word
لغت ~ مجموعه اي از نويسه ها که در کامپيتور به صورت يک واحد پذيرفته ، پردازش و منتقل مي شوند . جديدترين ريزپردازنده ها مي توانند لغتي با اندازه 32 بيت يا 4 بايت را به کاربرند .

word generator
مولد لغت ~ مولد پالس ويژه اي که قطار از پالسهاي برنامه ريزي شده (به نام لغت) را براي آزمايش تجهيزات پردازش داده دور سنجي توليد مي کند.

word processing
پردازش لغت ~ توليديادداشت ، نامه، نوشته يا سند نوشته ي ديگر با وارد کردن لغتها وعددها از طريق صفحه کليد براي پردازش کامپيوتر ديجيتال يا دستگاه پردازش لغت خاصي که شامل عناصر کامپيوتري تحت هدايت نرم افزار پردازش لغت است . متن را مي توان به هنگام نوشته شدن، روي صفحه مونيتور ، صفحه نمايش LCD يا انواع د ...

work
کار ~ حاصل ضرب نيرو در جا به جايي ، و راستاي نيرو .

work function
تابع کار ~ حداقل انرژي لازم براي جدا کردن الکتروني از سطح فرمي فلز تا بي نهايت که برحسب الکترون ولت بيان مي شود .

work memory
حافظه ي کاري ~ بخشي از داخلي کامپيوتر که براي داده هايي نگهداشته شده است که عملياتي روي آنها انجام مي شود و نتايجي به دست مي آيد .