xenon flash tube

xerography

زير و گرافي ~ شکل اوليه تصوير برداري الکتريکي که در آن تصوير الکتروستاتيک روي سطح پوشيد شده اي از سلنيم حساس به نور به هنگام قرار گرفتن در معرض يک تصوير اپتيکي تشکيل مي شد . سطوح تصوير باردار -پودر سياه يا رنگي نرم را ،به نام تونر ،جذب مي کردند و نگه مي داشتند . تصوير پودري روي ورقه کاغذ منتقل و حر ...

xeroprinting

زيروچاپ ~ فرايند تشکيل تصوير الکتروستاتيکي . صفحه چاپ يک پايه فلزي است که داراي تصوير نارساناي الکتريکي دائم است . وقتي که صفحه زير سيمهاي باردار - کرونا قرار مي گيرد ،سطوح تصوير داراي بار استاتيکي مي شوند و سطوح غير تصوير بار را تلف مي کنند سطوح باردار پودر سياه يا رنگي تونر را جذب مي کنند و نگه م ...

xeroradiography

زيروراديوگرافي ~ فرايند تشکيل تصوير الکتروستاتيکي که در آن پرتوهاي ايکس با پرتوهاي گاما ،تصوير الکتروستاتيکي را روي محيط عايق نور رسانا تشکيل مي دهند سطوح باردار تصوير پودر نرمي به نام تونر را جذب مي کنند و نگه مي دارند و سپس تصوير پودري به روي کاغذ منتقل و با حرارت دادن تثبيت مي شود . زيروراديوگرا ...

X guide

هدايت X ~ خط انتقال موج سطحي که ساختار دي الکتريکي با سطح مقطعي به شکل X دارد .

X plate

صفحه X ~ يکي از دو الکترود انحرافي که باريکه الکتروني را در لامپ پرتو کاتدي الکتروستاتيک به طور افقي منحرف مي کنند .

X-radiation

تابش X ~ تابش پرتوهاي X .

X -ray

پرتو X ~ 1. تابش الکترمغناطيس نافذ با ويژگي هاي شبيه به نور اما با طول موج بسيار کوتاه تر ( از حدود 10 به توان 7- تا 10 به توان 10-cm يا 0/1 تا 100A درجه ) مابين پرتوهاي فرابنفش و گاما. پرتوهاي X معمولاً با شتاب گرفتن الکترونها تا سرعت هاي بالا و توقف ناگهاني آنها در اثر برخورد با هدف سبب مي شود که ...

X-ray analysis

تحليل پرتو X ~ تعيين ساختار داخلي جامدات بلورين با الگوهاي پراش ايجاد شده به هنگام عبور پرتوهاي X از ماده .

X-ray diffraction

پراش پرتو X ~ پراش باريکه اي از پرتوهاي X با شبکه ي اتمي منظم بلور . هر ماده ي بلورين الگوي پراش مشخصه خود را ايجاد مي کند.

X-ray diffractometer

پراش سنج پرتوx ~ ابزاري براي تحليل پرتوX ~ که شدت باريکه هاي پراشيده را در زوايه هاي مختلف اندازه مي گيرد .