brightness control; brilliance control ; intensity control

brilliance

درخشندگي ؛ وضوح ~ درجه ي حضور بسامدهاي شنيداري الا هنگام پخش صداي ضبط شده.

Brillouin function

تابع بريلوئن ~ يک تابع رياضي که گشتاور مغناطيسي ، ميدان مغناطيسي وارده و دماي يک ماده ي پارامغناطيسي را به پذيرفتاري مغناطيسي آن ربط مي دهد.

Brillouin scattering

پراکندگي بريلوئن ~ برهم کنش امواج صدا با بسامد ريزموج و امواج نوري حاصل از منابع ليزري همدوس.

broadbond

پهن باند ~ تقويت کننده اي که در يک گستره ي بسامدي وسيع داراي پاسخ اساساُ تخت است.

broadband antenna

آنتن پهن باند ~ آنتني که در يک گستره ي بسامدي وسيع ، مثلاُ تمام 12 کانال تلويزيوني وي اچ اف ، به خوبي عمل مي کند.

broadband channel

کانال پهن باند ~ يک کانال ارسال داده که مي تواند بسامدهاي بالاتر از محدوده ي 3تا4 کيلوهرتزي مربوط به صدا را ارسال کند. کانال پهن باند مي تواند چندين کانال صدا يا داده را همزمان و يا يک کانال داده را با سرعت بالا حمل کند.

broadbond interference

تداخل پهن باند ~ تداخل توزيع شده در طيف وسيعتري از بسامدها نسبت به گستره ي تنظيم گيرنده .

broadband klystron

کلايسترون پهن باند ~ نوعي کلايسترون با سه کاواک تشديد يا بيشتر که به منظور افزايش پهناي باند آن از بيرون بارگذاري و به طور متناوب تنظيم مي شود.

broadband noise

نويز پهن باند نويز گرمايي که در گستره ي وسيعي از سطوح انرژي به صورت يکنواخت روي طيف بسامد توزيع شده است.

broad cast

پخش کردن ~ ارسال تلويزيوني يا راديويي به منظور دريافت عمومي .