EMC


سرنام
برق و الکترونیک
3 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
electromagnetic compatibility-همسازي الکترومغناطيسي [ اي ام سي] ~ توانايي يک قطعه يا مدار در کار صحيح الکترومغناطيسي مورد نظر بدون ارسال سيگنالهاي نامطلوب به تجهيزات مجاور يا دريافت تداخل ناخواسته از منابع نزديک به آن .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت EMC معنی EMC معنی EMC به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک EMC در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
EME
eletromagnetic environment-محيط الکترومغناطيسي[اي ام اي] ~ ميدانهاي الکترومغناطيسي موجود در ناحيه ي معين .

EMI
electromagnetic interference-تداخل الکترومغناطيسي [ اي ام آي] ~ نوعي اختلال الکترومغناطيسي که توسط منابع تابنده و فرستنده نظير تخليه الکتروستاتيکي ( اي اس دي) . آذرخش ، رادار ، سيگنالهاي راديو و تلويزيوني ، موتورهاي جاروبک دار ، و خطوط نيرو توليد مي شود. اين تداخل ، ولتاژهاي نامطلوبي را در مدارهاي ...

EMP
electromagnetic pulse-پالس الکترومغناطيسي [ اي ام پي ] ~ پالس مربوط به تابش الکترومغناطيسي توليد شده بر اثر انفجار گرما- هسته اي شديد سخت کاري و حفاظت مراکز کنترل و پرتاب زيرزميني موشکها مانع از تداخل اين پالس با تجهيزات الکترونيکي و مخابراتي مي شود.

EMS
electromagnetic susceptibility-پذيرفتاري الکترومغناطيسي [ اي ام اس] ~ تحمل پذيري مدارها و قطعات در برابر منابع تداخل کننده يانرژي الکترومغناطيسي.

EMU
electromagnetic unit-واحد الکترومغناطيسي [ اي ام يو] ~ واحدي در سيستم « سي جي اس» که به شدت هر يک از دو قطب مغناطيسي مشابه يکديگر را با نيروي 1 دين در فاصله ي يک سانتيمتري در خلأ دفع مي کنند ، عدد يک را اختصاص مي دهد.

EMV
electromagnetic vulnerability-آسيب پذيري الکترومغناطيسي [ اي ام وي] ~ عملکرد تجهيزات يا سيستم هايي که در محيط الکترومغناطيسي آسيب پذير هستند.

EMF
electromotive force-نيروي محرکه ي الکتريکي [اي ام اف] ~ نيرويي که در يک مدار جريان الکتريکي توليد مي کند.

EMG
electromyogram-ماهيچه- برق نگاشت ؛ الکترومايوگرام [ اي ام جي] ~ نمودار ثبت شده به وسيله ي ماهيچه - برق نگار .

EMG
electromyograph-ماهيچه - برق نگار ؛ الکترومايوگراف ~ دستگاهي براي اندازه گيري و ثبت ولتاژهاي توليد شده توسط عضلات بدن .

eV
electronvlt-الکترون ولت [ اي وي ] ~ واحد انرژي برابر با مقدار انرژي که يک الکترون هنگام عبور از اختلاف پتانسيل يک ولت در محيط خلأ به دست مي آورد. يک الکترون ولت برابر است با 1/60219 × 10 به توان 12- اي آر جي.