f


سرنام
برق و الکترونیک
1 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
frequency-بسامد ~ تعداد چرخه هاي کامل در واحد زمان براي يک کميت دوره اي نظير جريان تناوب ، امواج صدا ، يا امواج راديويي . بسماد يک چرخه در ثانيه معادل با يک هرتز ( 1 هرتز ) است. ساير واحدهاي بسامد عبارت اند از کيلومتر هرتز ( KHZ ) ، مگاهرتز(MHZ)، گيگاهرتز ( GHZ) ، تراهرتز( THZ)، بسامد بر حسب مگاهرتز برابر است با 300 تقسيم بر طول موج بر حسب متر .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت f معنی f معنی f به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک f در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
FDMA
frequency- division multiaccess-دستيابي چندگانه با تقسيم بسامدي [ اف دي ام اي] ~ نوعي سيستم مخابرات ماهواره اي تسهيمي که از يک روش قياسي براي مدوله سازي سيگنالهاي تلفني استفاده مي کند. تکرار کننده هاي ماهواره توانايي پذيرش سيگنالهاي متعدد با بسامدهاي مختلف را در محدوده ي پهناي باند خود دارند.

FDM
frequency-division multiplex-تسهيم با تقسيم بسامدي[اف دي ام] ~ نوعي سيستم تسهيم براي ارسال دو يا چند سيگنال روي يک مسير مشترک از طريق قطع و وصل باندهاي بسامدي مربوط به هر سيگنال .

FM
frequency modulation-مدوله سازي بسامد[اف ام] ~ نوعي مدوله سازي که در آن بسامد لحظه اي موج مدوله شده به ميزاني متناسب با مقدار لحظه اي موج مدوله کننده با بسامد حامل اختلاف دارد . دامنه ي موج مدوله شده ثابت است . سيستم پخش با مدوله سازي بسامد عملاً در مقابل تداخلهاي محيطي يا مصنوعي ايمن است .

FSK
frequency - shift keying-کليد زني انتقال - بسامدي ~ شکلي از مدله سازي بسامدي که در آن موج مدوله ساز ، بسامد خروجي را بين دو مقدار معين و متناظر با بسامدمنابع همبسته جابجا مي کند. در موقع استفاده از اين روش براي ارسال رمز ، عمل کليدزني بسامد حامل را بين دو بسامد متمايز جابجا و علامت و فاصله را توليد ...

F/V converter
frequency -to- voltage converter-مبدل بسامد - ولتاژ ~ مبدلي که ولتاژ خروجي قياسي آن متناسب با بسامد سا آهنگ تکرار سيگنال ورودي است که از شارينج ، دورسنج ، يا ساير وسايل مولد« اي سي» مي آيند. در سيستم کنترل فرايند از پسخورد اين ولتاژ خروجي براي تنظيم فرايند استفاده مي شود . از اين مبدلها براي پايدار ...

QSK
full break- in-ورود کامل [ کيو اس کا] ~ روشي در درايو آماتوري که امکان شنيدن سيگنالها دربين نويسه هاي رمزي را فراهم مي کند . اين کار باعث مي شود که دو درايو آماتور بتوانند بدون انتظار براي خاتمه ي کار فرستنده ،وارد ارتباط شوند.

FS
full scale-مقياس کامل [ اف اس] ~ بيشترين مقداري که در هر گستره ي مشخص از وسيله اندازه گيري مي توان قرائت کرد.

F
fuse-فيوز ~ 1. قطعه اي گرمايي که به صورت سري بين بارو خط تغذيه قرار مي گيرد و از مدارهاي الکتريکي و / يا الکترونيکي در برابر اضافه جريان حفاظت مي کند. سيم فلز يا مفتول فيوز در صورت تجاوز جريان از حد مجاز آن ، ذوب شده يا مي سوزد و براي شروع به کار دوباره ي مدار بايد فيوز جديدي جانشين آن شود . اغلب ف ...

Gd
gadolinium-گادولينيم ~ عنصر فلزي از رده ي خاکهاي نادر با عدد اتمي 64.

Ga
gallium-گاليم ~ عنصر فلزي با عدد اتمي 31 و وزن اتمي 69/72 ، به عنوان پذيرنده (acceptor) در قطعات نيمه رسانا سيليسيمي و ژرمانيمي به کار مي رود .