MOS CAPACITOR


سرنام
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
metal- oxide semiconductor capacitor-خازن نيمرساناي اکسيد - فلزي _ خازن MOS ~ خازن مدار مجتمع که ناحيه N آن به داخل زير ساخت سليسيمي نفوذ داده مي شود تا الکترود پاييني را تشکيل دهد . ضخامت کنترل شده اي از اکسيد سيليسيم بر روي آن تشکيل مي شود تا همانند دي الکتريک عمل کند . الکترود بالايي لايه اي فلزي است که همزمان به عنوان اتصال داخلي مدار چاپ نشانده مي شود . بيشترينن مقادير ظرفيت خازني به چند صد پيکوفاراد محدود است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت MOS CAPACITOR معنی MOS CAPACITOR معنی MOS CAPACITOR به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک MOS CAPACITOR در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
MOSFET IGFET
metal-oxide semicondujctor field - effect transistor , insulated - gate field effect transistor-ترانزيستور اثر ميدان نيمرسانا ي اکسيد - فلزي ، ترانزيستور اثر ميدان باکيت عايق شده ~ ترانزيستور اثر ميدان ولتاژ - رانشي با يک گيت فلزي عايق شده - اکسيد يا جند بلوري . عملکرد ترانزيستور تک قطبي بر اساس حر ...

MOV
metal - oxide varistor-وريستوراکسيد -فلزي ~ مقاومت متغير ( وريستور ) براي حفاظت مداربندي داراي تغذيه AC ضريه هاي گحذار يا اضافه ولتاژ . اکسيد روي قالب گيري شده حرارت داده مي شود تا يک قالب يکپارچه را تشکيل دهد MOV ها منحنيهاي ولتاژ - جراين متقارني دارند که حالتهاي گذراي دو جهته را با برش حذف مي کنن ...

MESFET
metal - semiconductor filed - effect transistor-ترانزيستور اثر ميدان نيمرسانا - فلزي ~ ترانزيستور اثر ميدان که گيت فلزي آن به طور مستقيم روي کانال نيمرساناي آن ساخته شده است ، به طوري که مانند يک ديودشاتکي عمل مي کند. اين ترانزيستور با MOSFET که کيت آن با لايه عايق اکسيد از کانال آن جدا شده است ، ف ...

MBGA
micro ball- grid array-ريز آرايه شبکه - گوي ~ محفظه ( BGA) کوچک سازي شده براي آي سيهاي نصب سطحي .

MCP
microchannel plate , microchannel plate array-صفحه ريز کانال و آرايه ي صفحه اي چند کاناله ~ موزاييکي از چند ميليون لوله ي شيشه اي کوچک با سرهاي فلز پوشاني شده در لامپ تاکيد کننده تصوير و لامپ مبدل تصوير که با اعمال شدن ولتاژ بالا به دو سر آن الکترونها را جذب مي کنند . بهره ي الکتروني به بيش از 1000 ...

MCU
microcomputer-ريز کامپيوتر ~ 1. کامپيوتري با واحد پردازش مرکزي ( CPU ) که يک ريز پردازنده است . مثلاً کامپيوترهاي شخصي ( PC) و ايستگاههاي کاري مهندسي ~ 2. ممکن است اين واژه به يک ريز کنترل کننده نيز اطلاق شود.

MCU
microcontroller-ريز کنترل کننده ~ مدار مجتمع يکپارچه اي با واحد پردازش مرکزي کامل ( CPU ) و حافظه نيمرساناي کافي ( eprom , eeprom ,ram , rom ) و قابليت ورودي / خروجي ( i/o ~ ) که مي توان آن را معادل ( کامپيوتري روي يک تراشه ) در نظر گرفت . به دليل محدوديت حافظه ، معمولاً از MCU به جاي کاربردهاي پرد ...

MEMS
microelectromechanical systems-سيستمهاي ريز الکترومکانيکي ~ رده اي از ماشينها ، محرکها و حسگرهاي کوچک سازي شده که با ريز ماشينکاري و از سيلسيم ساخته مي شوند . محصولات عملي که امروزه به عنوان MEM ساخته مي شوند شامل شتاب سنجها ، انژکتورهاي سوخت ، نازلهاي فوران جوهر و حسگرهاي فشار هستند .

MPU
microprocessor-ريز پردازنده ~ 1. واحد پردازش مرکزي ( cpu ) ساخته شده بر روي تراشه مدار مجتمع بزرگح شامل عناصر پايه ي محاسبه ، منطق و کنترل کامپيوتر که براي پردازش داده ها ضروري هستند . ~ 2. آي سي که دستورالعملهاي کد شده را مي پذيرد . دستورالعملهاي دريافتي را اجرا مي کند . و سيگنالهايي ارائه ميدهد ک ...

MMIC
microwave integrated circuit-مدار مجتمع ريز موج ~ مدار مجتمع آنالوگي که شامل اجزايي قادر به تقويت سيگنالها در بسامد هاي 1 GHZ يا بالاتر است . بعضي از MMICهاي سيليسمي داراي ترانريستورهاي دو قطبي هستند اماMMICهاي گاليم ارسنيد ( GAAS ) يا GAAS ~ بر روي زير ساخت سيليسيمي که معمولاً بر اساس MESFET ها سا ...