acoustic wave amplifier


اصطلاح
برق و الکترونیک
23 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
تقويت کننده ي موج آکوستيکي ~ تقويت کننده اي شامل يک قطعه ي نيمرسانا که باربرهاي ان با موج آکوستيکي منتشر شده در ماده ي پيزو الکتريک تزويج مي شوند و عمل تقويت را انجام مي دهند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت acoustic wave amplifier معنی acoustic wave amplifier معنی acoustic wave amplifier به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک acoustic wave amplifier در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
acoustic-wave filter
پالايه ي موج آکوستيکي ~ پايايه اي که امواج صوتي با بسامدهاي مختلف را جدا مي کند .

acoustic well logging
بررسي آکوستيکي چاه ~ استفاده از امواج صوتي براي تعيين عمق و ساير ويژگيهاي چاه يا سطح مايع در چاه .

acoustoelectric effect,electroacoustic effect
اثز آکوستوالکتريکي ، اثر الکتروآکوستيکي ~ توليد ولتاژ(( دي سي)) در يک نيمرسانا يا فلز توسط موج آکوستيکي که موازي با سطح ماده حرکت ميکند .

acousto optical cell
سلول آکوستو اپتيکي نوعي تراديسنده ي الکتريکي به اپتيکي که در آن سيگنال الکتريکي فرا صوتي يا آکوستيکي ورودي مي تواند باريکه اي از نور را مدوله کند يا بر ان اثر بگذارد .

acoustooptical filter
پالايه ي آکوستو اپتيکي ~ پالليه ي نوري که توسط امواج آکوستيکي در گستره ي بسامدي 40تا 68مگاهرتز روي طيف مرئي تنظيم شده است .

acoustooptical material
ماده ي آکوستواپتيکي ~ مجموعه اي براي مدوله سازي باريکه اي از نور از طريق گذراندن آن از يک موج آکوستيکي در محيط جامد يا گازي شفاف . مدوله سازي دامنه ي باريک نور معمولاًتوسط پراش انجام مي شود و بسامد موج آکوستيکي ميزان پراش يا خمش باريکه ي نور را تعيين مي کند .

acoustooptics
آکوستواپتيک ~ دانش مربوط به بر هم کنش امواج آکوستيکي و نور

AC power supply
منبع تغذيه ي (اي سي) ~ منبع تغذيه که يک يا چند ولتاژ(اي سي ) خروجي توليد مي کند ، مانند مولد(اي سي ) ديناموتور ، وارونگر يا ترانسفورمر.

acqusition
اکتساب ~ فراند تعيين محل و ردگيري يک هواپيما يا موشک به وسيله ي رادار يا ليزر براي کسب اطلاعات ضروري کنترل آتش و به منظور اقدامات تدافعي يا تهاجمي و احتمالاً به کار انداختن يک فيوز در گلوله ي توپ يا موشک . 2. فرايند تعيين محل زير دريايي توسط کشتي و يا تعيين محل و موقعيت يک کشتي توسط زير دريايي با ا ...

acquistition and tracking radar
رادار اکتساب وردگيري ~ راداري که روي يک سيگنال قوي قفل کرده باشد و يا ردگيري جسم گسيل کننده ي سيگنال ، اطلاعات موقعيتي را مستقيماًو پيوسته به سيستمهاي کنترل موشک يا توپ ارسال کند .