capacitor microphone; electrostatic microphone


اصطلاح
برق و الکترونیک
46 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
ميکروفون خازني ~ ميکروفوني متشکل از يک ديافراگم فلزي انعطاف پذير و يک صفحه فلزي محکم که در مجموع خازني دي الکتريک هوا را يه وجود مي آورند . امواج صدا موجب ارتعاش ديافراگم و تغيير ظرفيت خازن مي شوند که بعداُ توسط تقويت کننده هاي مناسب به سيگنال تبديل مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت capacitor microphone; electrostatic microphone معنی capacitor microphone; electrostatic microphone معنی capacitor microphone; electrostatic microphone به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک capacitor microphone; electrostatic microphone در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
capacitor- start motor
موتور با خازن راه اندازي ~ نوعي موتور که در زمان شروع به کار خازني وارد مدار آن مي شود. بعد از رسيدن سرعت موتور به حد معين ، خازن و سيم پيچ کمکي آن به طور خودکار از مدار خارج مي شود. بعد از آن موتور به عنوان موتور القايي کار مي کند.

capacity
ظرفيت ~ 1. بار مجاز يا بار حداکثر يک ماشين که با اصطلاحاتي نظير دور در دقيقه يا بار بر حسب تن تعريف مي شود . 2. بار الکتريکي که يک باتري ( يا پيل ) مي تواند در خود نگه دارد ( آمپر - ساعت) ~ . 3. معياري از ذخيره ي انرژي الکتريکي در خازنها بر حسب فاراد يا واحدهاي متداولتر نظير ميکروفاراد يا پيکوفاراد ...

capillary
مويي ~ در پيوند سيمي (wirebonding) به لوله اي تو خالي و ظريف از جنس تنگستن گفته ميشود که سيم نازک از داخل آن هدايت مي شود . در مرحله بعد لوله مويي روي سيم به منظور ايجاد پيوند فشار وارد مي کند.

capstan
چرخک ، چرخ طيار ~ در ضبط صوتها ، به چرخ کوچکي گفته مي شود که با نوار درگير شده و در هنگام پخش يا ضبط آن را با سرعت ثابتي از مقابل هد عبور مي دهد.

capstan idler
هرزگير چرخک ~ غلتکي لاستيکي که با فشار ارتجاعي نوار مغناطيسي را در برابر چرخک نگه مي دارد.

captive fastener
بست مهاردار ~ نوعي بست پيچي که بعد از باز شدن نمي افتد.

capture effect
اثر گيراندازي ~ حذف يک سيگنال ضعيف و بسامد- مدوله شده ( اف ام) توسط سيگنال اف ام قويتر هنگامي که بسامد هر دو يکسان يا نزديک به هم باشد.

capture ratio
نسبت گيراندازي ~ معياري از توانايي يک تنظيم گر ( اف ام ) در ردايستگاه ضعيفتر از بين دو ايستگاه با بسامد مشابه . هر چه نسبت سيگنالهاي مطلوب و نامطلوب بر حسب دسي بل پايين تر باشد ، کارايي تنظيم گر بهتر است .

carbon
کربن ~ عنصري غير فلزي با عدد اتمي 6 و وزن اتمي 12 که در ساخت جاروبکهاي موتور ( دي سي ) و الکترودهاي باتريها و پيلها به کار مي رود . مخلوط پودرکربن و خاک رس ماده ي اصلي مقاومتهاي مجزاي کربني است . از کربن دانه اي نيز به عنوان عنصر مقاومت - متغير در ميکروفونهاي زغالي استفاده مي شود . گرافيت و الماس ش ...

carbon-composition resitor
مقاومت ترکيب- کربني ~ نوعي مقاومت حجمي که از مخلوط پودر کربن و ملاط خاک رس به دست مي آيد . اين ترکيب نوعاً با قالب استوان اي که سيمهايي از دو انتهاي آن بيرونآمده اند ، در کوره پخته مي شود . مقدار مقاومت آن با افزايش دما کاهش مي يابد و از رطوبت نيز تاثير مي پذيرد .