chrominance primary


اصطلاح
برق و الکترونیک
19 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
اوليه ي رنگ نمايي ~ رنگ غير فيزيکي که توسط هر يک از مولفه هاي I يا Q از سيگنال رنگ نمايي مشخص مي شود . اين سيگنالهاي رنگ نمايي ، مولفه هاي الکتريکي باقيمانده بعد از حذف سيگنال درخشايي از سيگنال تمام رنگي فرستنده را تشکيل مي دهند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت chrominance primary معنی chrominance primary معنی chrominance primary به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک chrominance primary در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
chrominance signal
سيگنال رنگ نمايي ~ بخشي از سيگنال تلويزيوني که اطلاعات مربوط به رنگ تصوير را حمل مي کند .

chrominance subcrrier , chrominance carrier , subcarrier
زير حامل رنگ نمايي ، حامل رنگ نمايي ، زير حامل ~ حامل 3/579545 مگاهرتزي که باندهاي کناري آن به منظور حمل اطلاعات رنگ به سيگنال تک رنگ افزوده شده اند . زير حامل رنگ به صورت مدوله نشده و به شکل رگبار رنگ ارسال ~ مي شود و در گيرنده براي مقاصد همزمانسازي به کار مي رود .

chronistor
کرونيستور ~ نوعي زمان سنج بسيار ريز ک با توجه به اصول آبکاري الکتريکي مي تواند مجموع کارکرد زماني تجهيزات را تا چندين هزار ساعت محاسبه و ثبت مي کند .

chronotron
کرونوترون ~ وسيله اي که قادر به اندازه گيري فواصل زماني ميلي ميکروثانيه اي است . در نوعي از آن ، پالسهاي تعيين کننده فاصله زماني به خط انتقال اعمال مي شود و فاصله بين آنها روي خط اندازه گيري مي شود .

CIE chromaticity diagram
نمودار رنگمندي ( سي آي اي ) ~ نمودار استاندارد بين المللي براي تلويزيونهاي رنگي که در آن طول موجهاي رنگ بر حسب مختصات x ~ و y ~ رسم شده اند .

clpher
رمز محرمانه ~ رمزي که به منظور ارسال پيامهاي محرمانه جابجا ييهايي در آن صورت گرفته است .

clphony ~ equlpment
تجهيزات تلفن رمزي ~ تجهيزاتي که به منظور در هم سازي يا بازسازي پيامهاي صوتي همراه با فرستنده / گيرنده هاي رذاديويي يا تلفني به کار مي روند . در نوعي از اين دستگاهها ، گفتار ابتدا به رشته اي از پالسهاي روشن / خاموش تبديل مي شود و سپس با پالسهاي مولد کليد مخلوط مي شود . براي بازيابي گفتار در محل گيرن ...

circuit
مدار ~ گروهي از عناصر الکترونيکي و الکتريکي متصل به هم عمل خاصي نظير قطع و وصل ، تقويت ، پالايش يا تبديل داده ها را انجام مي دهند .

circuit board
تخته مدار ~ تخته اي از جنس پلاستيک ، سراميک يا فلز عايق شده که روي آن قطعات مدار نصب مي شوند .

circuit board
مدار شکن ~ وسيله اي حفاظتي که در شرايط عبور جريان اضافه بار ~ overtoad current ~ به صورت خودکار اتصالهاي الکتريک آن باز مي شود .