circulator ; microwave circulator


اصطلاح
برق و الکترونیک
33 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
سير کولاتور؛ چرخشگر ~ بخشي از موجبر با چندين سر که آرايش آنها به گونه اي است که انرژي ورودي به يک سر در جهت مشخص به سر مجاور منتقل مي شود.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت circulator ; microwave circulator معنی circulator ; microwave circulator معنی circulator ; microwave circulator به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک circulator ; microwave circulator در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
citizens band
باند شهروندي ؛ باند خصوصي [ سي بي] ~ باند بسامدي اختصاص يافته از سوي « اف سي سي » براي استفاده اشخاص . اين باند از 40 کانال با گستره بسامدي از 26/960 مگاهرتز براي کانال 1 تا 27/405 مگاهرتز براي کانال 40 تشکيل شده است .

citizens radio service
خدمات راديويي شهروندي ؛ خدمات راديويي شهري ~ خدمات مخابرات راديويي براي ارتباطات راديويي خصوصي يا مشخص نظير سيگنالدهي راديويي يا کنترل راديويي اجسام . باندهاي بسامدي شامل 460 تا 470 مگاهرتز براي کاربردهاي عمومي و باند اطراف 27 مگاهرتزي براي کنترل راه دور.

cladding
روکش کاري ~ 1. فرايندي براي پوشاندن فلز با يک فلز ديگراز طريق چسباندن آن دو به هم و انجام عملياتي نظير غلتاندن ، فشار ، کشش ، يا قالب کاري تا اينکه پيوند روي دهد. نمونه آن پوشش سيمهاي فولادي با مس است. 2. پيوند دو ماده متفاوت به گونه اي که منجر به پيوند بدون درز يا رگه شود. مانند پوشاندن تارهاي شيش ...

clamping; DC reinsertion; DC restoration
جهش ؛ جهش زن ؛ بازيابي « دي سي» ؛ بازسازي« دي سي» معرفي يک سطح مرجع که رابطه مشخصي را با شکل موج پالسي مثلاً در قله هاي مثبت يا منفي آن داشته باشد.

clamping circuit
مدار جهش ~ مداري که سطح « دي سي » يک شکل موج را بازسازي مي کند. براي بازيابي مؤلفه « دي سي» سيگنال ويدئو بعد از حذف آن توسط تقويت کننده هاي « اي سي» با تزويج خازني به کار مي رود و در نتيجه مقدار روشنايي ميانگين تصوير از روي آن مشخص مي شود.

clamping diode
ديود جهش ~ ديودي که ولتاژ مدار را به سطح معيني مي بندد.

clamping voltage
ولتاژ جهش ~ ولتاژي که توسط مدار جهش در سطح مطلوب نگه داشته شده است.

clamp-tube modulation
مدوله کننده دامنه گه در سيگنال بسامد شنيداري به يک شبکه يک لامپ تترود يا پنتود ؛ که به عنوان مدوله ساز کار مي کند اعمال مي شود.

clapper
زبانه ي اتصال ~ قسمت متحرک رله که به صورت لولايي يا چرخش عمل مي کند.

Clapper oscillator
نوسان ساز « کليپ» ~ نوع اصلاح شده نوسان ساز سلفي- خازني کوليپتس . در مدار تشديد آن خازن کوچکي به صورت سرس به مدار تانک اضافه شده است که به اتفاق هم بسامد تشديد را تعيين مي کنند. اين مدار اثر ظرفيت تقويت کننده را روي بسامد خروجي به حداقل مي رساند . نوسان ساز « کلپ» مي تواند با هر دو تقويت کننده تران ...