color sidebands


اصطلاح
برق و الکترونیک
15 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
کنار باندهاي رنگ سيگنالهايي که ميزان 0/4 مگاهرتز در بالا و پايين سيگنال يرز حامل رنگ 3/579545 قرار گرفته اند. کنار باندهاي رنگ اطلاعات مربوط به رنگ نمايي تصوير را که در مرحله آشکار سازي از زير حامل رنگ حذف مي شود، در خود ذخيره مي کنند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت color sidebands معنی color sidebands معنی color sidebands به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک color sidebands در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
color signal
سيگنال رنگ ~ هر سيگنالي که ميزان رنگمندي تصوير تلويزيوني رنگي را کنترل مي کند ، مانند سيگنال تصوير رنگي و سيگنال رنگ نمايي.

color- sync signal
سيگنال همزماني رنگ ~ ترتيبي از رگبارهاي رنگ که بجز در فواصل زماني مربوط به محو عمودي به صورت پيوسته ظاه مي شوند. هر رگبار در زمانثابتي نسبت به پالس همزماني افقي روي مي دهد.

color television
تلويزيون رنگي ~ سيستمي که تصاوير را با رنگهاي اوليه باز توليد مي کند. پهناي باند آن مانند تلويزيون سياه و سفيد برابر با 6 مگاهرتز است. اطلاعات همزماني رنگ روي زير حامل 3/579545 مگاهرتز ارسال مي شود.

color temperature
دماي رنگ ~ دماي يک تابشگر جسم- سياه که همان رنگ نور مورد مطالعه را توليد مي کند.

color transmission
ارسال رنگ ~ ارسال يک موج سيگنال براي کنترل هر دو مقدار درخشايي و رنگ نمايي در تصوير .

color triangle
مثلث رنگ ~ مثلثي که روي نمودار رنگمندي ترسيم مي شود و کل گستره رنگهاي قابل استخراج از سه رنگ اويه را نمايش مي دهد.

Colpitts oscillator
نوسان ساز کولپيتس ~ نوعي نوسان ساز سلفي - خازني ( LC ) که در مدار تانک آن ، که باسمد تشديد را معين مي کند ~ ، يک مقسم ولتاژ خازني به کار رفته است . بخشي از جريان مدار تانک از طريق خازن تزويج به بيس ترانزيستور بسخورد مي شود . اين مدار ابتدا با استفاده از لامپهاي خلا ارائه شد اما با ترانزيستور هاي دو ...

coma
کما ~ نقصي در تصوير لامپ پرتو کاتدي که طي ان نقاط دور از مرکز صفحه نمايش به صورت ستاره ي دنباله دار ديده مي شوند .

coma lode
گلبرگ کما ~ گلبرگ فرعي در الگوي تابش آنتن مايکروويو که در اثر حرکت رفت و برگشت بازتابنده ي آن و جاروب باريکه در فضا توليد مي شود . در اينجا ديگر عنصر تغذيه در مرکز بازتابنده وجود ندارد . به اين ترتيب نياز به مفصل چرخان در موجبر تغذيه حذف مي شود.

comb antenna
آنتن شانه اي ~ نوعي آنتن پهن باند براي سيگنالهاي با قطبش عمودي . اين آنتن داراي نيمي از انتن اسکلت - ماهي است که به صورت عمودي نصب و با يک خط هم محور تغذيه مي شود .