COMIT


اصطلاح
برق و الکترونیک
5 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
کاميت ~ نام يک زبان برنامه نويسي همه منظوره و کاربر - گرا

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت COMIT معنی COMIT معنی COMIT به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک COMIT در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
COMLOGNET
کاملوگنت ( شبکه لجستيک رزمي ) ~ شبکه ي طويل ارسال داده ها براي پردازش و توزيع سريع اطلاعات لجستيک در مراکز ارتباطي خودکار و کامپيوتري . اين شبکه داده هاي ورودي را ترجمه و اطلاعات را بر اساس اولويت به نشانيهاي مختلف ارسال مي کند .

command
فرمان ~ 1. دستوالعملي که از سوي واحد پردازنده مرکزي ( سي پي يو ) براي اجرا به واحد کنترل کننده ( controller ~ ) فرستاده مي شود . فرمان اجرا به روشهاي مختلفي نظير استفاده از صفحه کليد ، زدن کليد تابعي مخصوص ، پايه کمک ماوس ( mouse ~ ) صادر مي شود . 2. فرمان يا تصحيحي که با استفاده از سيگنالهاي زير ق ...

command guidance
هدايت فرماني ~ نوعي سيستم هدايت موشکي که اطلاعات مربوط به جهت پرواز را از نقطه اي بيرون از موشک براي آن ارسال مي کند . اطلاعات لازم براي کنترل عملکرد موشک با استفاده از روشهايي نير دورسنجي ، رادار زميني و ردگيري نوري به دست مي آيد . ارسال فرامين نيز به روشهاي راديويي ، راداري يا نوري انجام ~ مي گير ...

command module
اتاق فرمان ~ بخشي از فضا پيما که خدمه و تجهيزات ارتباطي و دور سنجي اصلي را حمل مي کند .

command resolution
حد تفکيک فرمان ~ بيشترين حد تغيير متغير فرمان در سيستم کنترل پسخوردي بدون آنکه تغييري در متغير کنترل شونده ي نهايي ايجاد کند .

command set
تجهيزات فرمان ~ تجهيزات راديويي براي دريافت يا ارسال فرامين ، مثلاً بين دو هواپيما يا بين هواپيما و زمين .

commission internationale de iEclairage
( سي آي اي ) ~ گروهي مشورتي بين المللي که غالب استاندارد هاي اساسي مربوط به رنگ و نور در سيستمهاي تلويزيون رنگي را وضع کرده است .

common- base amplifier, grounded - base amplifier
تقويت کننده ي بيس مشترک ~ نوعي تقويت کننده ي دو قطبي اساسي که پايانه بيس آن بين ورودي و خروجي مشترک است .

common cathode
کاتد مشترک ~ کاتدي که در دو يا چند بخش از يک لامپ استفاده مي شود .

common - cathode amplifier
تقويت کننده ي کاتد - مشترک ~ تقويت کننده اي لامپي که کاتد آن در بسامد کاري در پتانسيل صفر قرار مي گيرد . سيگنال ورودي به شبکه کنترل و زمين داده مي شود و بار بين آند و زمين قرار مي گيرد .