conducting polymer

conduction

رسانش ~ انتقال انرژي توسط محيط ساکن .

conduction band

باند رسانش ؛ نوار رسانش ~ باند انرژي مربوط به حرکت الکترونهاي آزاد در ماده ي جامد . معمولاً باند رسانش خالي يا داراي تعداد کمي الکترون است .

conduction current

جريان رسانش ~ جريان مربوط به جاري شدن الکترونها در جسم يا حامل ها در نيمه رسانا .

conductive coating

پوشش رسانا ~ پوششي با مقاومت سطحي کم که مانع از انباشت بارهاي الکتريکي ساکن در روي آن مي شود . استفاده از آن از بروز تخليه الکترواستاتيکي جلوگيري مي کند.

conductive elastomer

کشپار رسانا ~ ماده سيليکون لاستيک مانند که ذرات فلزي معلق در آن الکتريسيته را هدايت مي کنند.

conductive gasket

واشر رسانا ~ نوعي واشر فلزي نرم که موجب کاهش نشست « آر- اف» در مفصل حفاظها مي شود.

conductive pattern

الگوي رسانا ~ شکل طراحي شده براي ماده ي مقاومتي يا رسانا.

conductive silver paste

خمير نقره رسانا ~ پودر نقره اي که به سراميک يامواد عايق ديگر اعمال مي شود و پس از پخت در دماي مناسب ، سطح يا مفصل رسانا و محکمي را به وجود مي آورد.

conductivity

رسانندگي ~ توانايي ماده در رسانش جريان الکتريکي که بر حسب مقدار جريان در واحد ولتاژ اعمال شده اندازه گيري مي شود و با عکس مقاومت برابر است . در نيمه رسانا رسانندگي نوع -ان مربوط به رسنش الکترونها و رسانندگي نوع -پي مربوط به حفره ها است .

conductivity modulation

مدوله کننده ي رسانندگي ~ تغيير در رسانندگي نيمه رسانا از طريق تغيير چگالي حامل ها.