cooperative engagement capadility


اصطلاح
برق و الکترونیک
33 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
توانايي رزم مشترک ( سي اي سي ) ~ اصطلاحي درارتش آمريکا براي پوشش و کنترل کامپيوتري تمام سيستم هاي رادار درگير در يک نبرد توسط شبکه ي فرماندهي واحد . در اين حالت هر يک از فرندهان ، با اطلاع از وضعيت کلي تمام عمليات جنگي در حوزه ي مسئوليت خود مي توانند در مورد آرايش نظامي هر يک از واحد هاي رزمي هوايي ، دريايي ، يا زميني ~ يا تمام آنها در آن منطقه تصميم گيري کنند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت cooperative engagement capadility معنی cooperative engagement capadility معنی cooperative engagement capadility به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک cooperative engagement capadility در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
corrdinate
مختص ~ يکي از دو يا چند مقداري که موقعيت نيبت به محورهاي مرجع دستگاه مختصات را تعيين مي کنند .

coordinate system
دستگاه مختصات ~ دستگاهي که موقعيت يک نقطه را در سطح يا فضا توسط به ترتيب دو يا سه مختص مشخص مي کند .

coplanar electrodes
الکترودهاي هم صفحه ~ الکترودهايي که در يک صفحه نصب مي شوند .

copper
مس ~ فلزي نرم ، چکش خوار و به رنگ قرمز مايل به نارنجي که داراي عدد اتمي 29 و وزن اتمي 63/5 است . بعد از نقره ، بهترين رساناي گرما و الکتريسيته به شمار مي رود . مس پر مصرف ترين فلز براي ساخت سيم ، کابل و ميله هاي جريان الکتريکي است. با آبکاري آن روي فولاد مي توان يک رساناي خوب و محکم به وجود آورد . ...

copper loss , IR loss
اتلاف مسي ~ ، اتلاف IR ~ افت توان در يک سيم پيچ به دليل مقاومت سيمهاي مسي آن در برابر عبور جريان الکتريکي .

copper - oxide photovoltaic cell
پيل فوتوولتايي ~ اکسيد - مس ~ نوعي پيل فوتوولتايي که عنصر حساس آن متشکل از لايه هايي از مس و اکسيد مس است . بر خوردنور به پيل ، ولتاژي را در آن ايجاد مي کند .

cord
سيم ~ رسانايي نازک ، عايقف و بسيار نرم . اين اصطلاح در مورد کابل ميکروفون ، کابل تلفن خانگي ، کابل دو سيمه و سايل خانگي و کابل رابط بين موش ( mouse ~ ) وکامپيوتر به کار ميرود .

cordless telephone
تلفن بي سيم ~ دستگاه تلفني که گوشي آن از طريق خط راديويي با برد محدود به واحد اصلي مرتبط مي شود. گوشي تلفن داراي فرستنده-گيرنده راديويي و صفحه کليد براي شماره گيري است. واحد اصلي يا مادر نيز يک فرستنده -گيرنده است که مستقيماً به شبکه تلفن وصل مي شود. تلفن همراه سلولي ( cellular mobile telephone) در ...

core iron
آهن هسته ~ نوعي آهن نرم که در ساخت هسته ترانسفورمرها ،چوکها و رله ها استفاده مي شود.

core loss
اتلاف هسته ~ افت توان در ترانسفورمر يا القا گر هسته - آهني در اثر جريانهاي گردابي يا پسماند در هسته آهني .