cosecant - squared pattern

cosine effect

اثر کسينوس ~ اثري در سرعت سنجهاي ليزري يا ريز موج که در آن سرعت اندازه گيري شده و سرعت واقعي توسط کسينوس زاويه ي بين خط مرکزي باريکه و خط حرکت وسيله ي متحرک به هم مربوط مي شوند .

cosine emission law

قانون گسيل کسينوسي ~ انرژي گسيل شده از يک سطح تابشگر در هر جهت متناسب با کسينوس زاويه ي بين آن جهت و خط عمود بر سطح است .

cosine winding

سيم پيچ کسينوسي ~ سيم پيچي در يوغ انحراف لامپ پرتوکاتدي که از تغييرات تمرکز باريکه در هنکام پويش صفحه ي نمايش جلو گيري مي کند .

cosmic radio wave

موج راديويي کيهاني ~ موج راديو يي با منشا غير زميني ، مانند نويز راديويي کهکشاني و نويز راديويي خورشيدي .

coulmer antenna array

آنتن آرايه اي کولمر ~ نوعي آنتن آرايه اي صفحه اي با بهره ي بالا که از مجموعه اي از عناصر غير مشدد افقي و عمودي تشکيل شده است و مي تواند امواج با قطبيدگي افقي و عمودي توليد کند .

coulomb

کولن ( سي ) ~ واحد بار الکتريکي در دستگاه SI ~ که مقدار بار الکتريکي گذرنده از سطح مقطع معيني از رسانا را به ازاي جريان ثابت 1A ~ نشان مي دهد .

coulomb collision

بر خورد کولني ~ بر خورد دو ذره ي باردار . از آنجايي که ميدان الکتريکي دو ذره ي باردار در فواصل طولاني نيز بر هم کنش دارند بنابر اين سطح مقطع برخورد آنها بسيار بزرگ تر از حالتي است که يکي از ذرات خنثي باشد .

coulomb force

نيروي کولني ~ نيروي الکتروستانيکي جاذبه يا دافعه که از سوي يک ذره ي باردار به ذره ي ديگر وارد مي شود .

coulomb friction

اصطکاک کولني ~ اصطکاکي که بين دو سطح خشک به وجود مي آيد .

coulombmeter

کولن سنج ~ ابزاري که مقدار الکتريسيته را بر حسب کولن اندازه مي گيرد .