counter-countermeasure


اصطلاح
برق و الکترونیک
22 حرف
1 کلمه
معانی و توضیحات
ضد جنگ الکترونيکي [سي سي ام] ~ هر نوع روش ،مدار، يا سيستمي که بر عليه عمليات جنگ الکترونيکي دشمن ببه کار رود.مانند روشهاي استخراج سيگنالهاي راداري مربوط به هدف از ميان سيگنالهاي مزاحم و اخلالگر .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت counter-countermeasure معنی counter-countermeasure معنی counter-countermeasure به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک counter-countermeasure در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
counter electromotive force; back electromtive force
نيروي ضد محرکه الکتريکي ~ ولتاژي که بر اثر تغيير جريان در يک مدار القايي ظاهر مي شود. علامت اين ولتاژ در هر لحظه مخالف ولتاژ اعمل شده يا توليد شده است .

countermeasures
جنگ الترونيکي ~ روشها و يا وسايلي که براي تضعيف کارايي عملياتي فعاليتهاي دشمن به کار گرفته مي شود.

counterpoise
زمين کاذب ~ مجموعه اي از سيمها يا رساناها واقع در ارتفاعي بالاتر از سطح زمين و عايق نسبت به آن که به جاي اتصال زمين در آنتنها استفاده مي شوند.

counter tube; radiation - counter tube
لامپ شمارنده ؛لامپ شمارشگر ~ 1. نوعي لامپ الکتروني که ذره ي برخورد کننده يا رگباري از تابشهاي برخورد کننده به آن را به پالسهاي الکتريکي تبديل مي کند. براي اين منظور عموماً جرياني که بر اثر يونش گاز توسط تابش از لامپ عبور مي کند،اندازه گيري مي شود. 2. نوعي لامپ الکتروني با يک الکترود ورودي و 10 يا ب ...

counting circuit
مدار شمارش ~ مداري که با استفاده از روشهاي تقسيم بسامد و باردار کردن يک خازن ولتاژي متناسب با تعداد پالسهاي شمرده شده توليد مي کند.

counting dial
صفحه شمارش ~ گردونه اي واقع در انتهاي محور کنترل يک پتانسيومتر دقيق که موقعيت محور را به دقت نمايش ميدهد. برخي از اين صفحه ها مي توانند به صورت رقمي تا 1000 دور و نيز کسري از يک دور را نشان دهند.

counting efficiency
بازدهي شمارش ~ نسبت تعداد ميانگين فوتون ها يا ذرات يوننده اي که منجر به توليد شمارش مي شوند . به تعداد ميانگين ذرات برخورد کننده به سطح حساس شمارشگر تابش .

counting rate
آهنگ شمارش ~ آهنگ ميانگين وقوع رويدادها که توسط سيستم شمارش مشاهده مي شود.

counting - rate curve
منحني آهنگ شمارش ~ منحني اي که چگونگي تغيير آهنگ شمارش را بر حسب ولتاژ وارده به شماشگر تابش نشان مي دهد. اين منحني عموماً با يک جهش سريع در ولتاژ آستانه شروع مي شود سپس در مسير ثابت و مسطحي را طي مي کند و با يک جهش تيز و ناگهاني ديگر به انتها مي رسد . معمولاً با شمارشگر در ناحيه ثابت ( موسوم به pla ...

counting-rate meter
آهنگ شمارش - سنج ~ ابزاري که آهنگ وقوع پالسهاي وارد شده به شمارشگر تابش را با ميانگين گيري در يک فاصله ي زماني نشان مي دهد.