crystalline directions


اصطلاح
برق و الکترونیک
22 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
جهتهاي بلوري ~ جهتهايي که وضعيت تقارن بلور را نسبت به سه محور با مبداء مشترک توصيف مي کنند.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت crystalline directions معنی crystalline directions معنی crystalline directions به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک crystalline directions در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
crystal microphone
ميکروفون بلوري ~ ميکروفوني که با استفاده از پولک پيزوالکتريک ريال ه بين يک ديافراگم و يک الکترود قرار گرفته است ، امواج صدا را به سيگنال شنيداري تبديل مي کند . ارتعاشهاي صدا ولتاژي را بين ديافراگم و الکترود توليد مي کنند . عنصر پيزوالکتريک معمولاً نمک راشل يا آمونيم دي هيدروژن فسفات ( اي دي پي ) اس ...

crystal mixer
مخلوط کن بلوري ~ وسيله اي ک بر اساس مشخصات غير خطي ديود بلوري ، دو بسامد را با هم مخلوط مي کند . در گيرنده هاي رادار ، سيگنال دريافتي با استفاده از اين روش با سيگنال نوسان ساز محلي مخلوط شده و سيگنال « آي اف» را توليد مي کند.

crystal orientation
جهت بلور ~ زاويه ي برش بلور نيمه رسانا نسبت به وجوه آن.

crystal oscillator
نوسان ساز بلوري ~ نوسان سازي که بسامد خروجي آن توسط ويژگيهاي مکانيکي بلور پيزوالکتريک تعيين مي شود.

crystal oven
اجاق بلور ~ اجاقي با دماي کنترل شده که دماي بلور را ثابت نگه مي دارد و رانش بسامد آن را به حداقل مي رساند.

crystal pickup; piezoelectric pickup
برگير بلوري ؛ پيکاپ بلوري ؛ برگير پيزوالکتريک ~ نوعي برگير گرامافون که جابه جايي سوزن آن روي شيارهاي صفحه منجر به تغيير شکل بلور پيزوالکتريک و توليد ولتاژ شنيداري در خروجي مي شود. ماده ي پيزوالکتريک معمولاً نمک راشل يا تيتانات باريم است .

crystal plate; quartz plate
صفحه بلوري ؛ صفحه کوارتز ~ صفحه اي که به دقت از بلور کوارتز جدا مي شود و پس از پرداخت به ابعاد نهايي و زدايش به منظور افزايش بازدهي و پايداري آن ، دو وجه اصلي آن با فلز پوشانده مي شود تا اتصالات فلزي به آن وصل مي شوند.

crystal pulling
کشش بلور ~ روشي براي رشد شمشهاي بلور در يک محيط حفاظت شده . در اين حالت يک دانه ي بلوري در محلول مذاب بلور قرار داده مي شود و به آهستگي بالا کشيده مي شود ، و همزمان شمش بلور روي آن رشد مي کند.

cystal set
راديو گوشي ~ نوعي گيرنده ي راديويي که با استفاده از يک طبقه ي آشکار ساز بلوري ، سيگنالهاي دريافتي را مدوله مي کند ولي فاقد هر گونه طبقه ي تقويت است.

crystal shutter
حائل بلور ~ نوعي کليد مکانيکي براي اتصال کوتاه کابل هم محور يا موجبر ، که در صورت بسته شدن مانع از رسيدن انرژي « آر اف» به آشکار ساز بلوري و خرابي آن مي شود.