current - balance relay


اصطلاح
برق و الکترونیک
23 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
رله توازن - جرياني ~ نوعي رله که هنگامي عمل مي کند که مقدار دو جريان ورودي به نسبت مشخصي برسد .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت current - balance relay معنی current - balance relay معنی current - balance relay به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک current - balance relay در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
current callibrator
درجه بند جريان ، کاليبراتور جريان ~ نوعي منبع جريان مستقيم و يا متناوب که جريانهاي قابل تنظيم و دقيقي را براي درجه بندي آمپر سنجها و ساير وسايل اندازه گيري جريان فراهم مي کند .

current - carrying capacity
ظرفيت حمل جريان ~ بيشترين جرياني که مي تواند از يک رسانا يا وسيله به صورت پيوسته عبور کند بدون آنکه به ويژگيهاي الکتريکي يا مکانيکي آن آسيب دائمي وارد شود .

current compensstion
جبران جريان ~ روشي براي جبران رسانايي شنت و پراکنده در سرهاي منبع تغذيه جريان - پيوسته .

current - controlled switch
کليد کنترل شونده با جريان ~ نوعي وسيله ي نيمه رسانا که باياس کترل کننده ي آن ، بسته به وضعيت قطع يا وصل کليد ، آن را در حالت مقاومت زياد يا کم قرار مي دهد .

current cutoff
قطع جريان ~ نوعي مدار مقاومت - منفي در منابع تغذيه رگوله شده که به منظور حفاظت از بارهاي حساس و به حداقل رساندن آسيبهاي ناشي از اضافه بار ، همگام با کاهش مقاومت بار به صورت خودکار جريان بار را نيز کاهش مي دهد .

current density
چگالي جريان ~ جرياني که از واحد سطح مقطع يک رسانا عبور مي کند .

current - diffenecing amplifier , norton amplifier
تقويت کننده ي اختلاف - جرياني ~ جايگزيني براي تقويت کنده ي عملياتي که مي تواند کارهاي متنوعي به غير از تقويت ولتاژ ( دي سي ) انجام دهد . قسمت تقويت کنند ه داراي چهار ترانزيستور است که سه تاي آن در آرايش آميتر مشترک کار مي کنند . اين تقويت کننده بدون منبع ~ تغذيه ~ منفي کار مي کند اما در عين حال نيا ...

curent dranin , drain
کشش جريان ~ جرياني که تنوسط بار از منبع تغذيه کشيده مي شود .

current feed
تغذيه جرياني ~ تغذيه در نقطه ي داراي بيشترين جريان ، مثلا در مرکز آنتن تمام - موج

current feedback
پسخورد جرياني ~ پسخوردي که به صورت سري به مدار ورودي تقويت اعمال مي شود .