current limiting

current - limiting resitor

مقاومت محدود کننده ي جريان ~ مقاومتي که به صورت سري با مدار الکتريکي قرا رم گيرد تا عبور جريان را به مقدار معيني محدود کند . براي ~ حفاظت از لامپها و قطعات ديگر در موقع گرما شدن به کار مي رود .

current mirror

آينه جريان ~ آرايشي از دو يا چند ترانزيستور به گونه اي که جريان يک گره ، عيناً در گره دگر ظاهر مي شود .مثلاً اگر سوسهاي دو ترانزيستور ماسفت به هم بسته شوند و گيت آنها به يکي از درينها متصل شود . جريان درين اول در درين دوم ظاهر خواهد شد .

current - mode control

کنترل مد - جرياني ~ روشي براي کنترل مبدلهاي قطع و وصلي که در آن يک مدار کنترل دو حلقه اي در پاسخ به جريان خروجي عمل مدوله مننده ي پهناي پالس ( پي دبليو ام ) را تنظيم مي کند.

current- mode logic

منطق مد- جرياني [ سي ام ال ] ~ منطقي که در آن ترانزيستورهاي غير اشباعي را منبع جريان - ثابتي تغذيه مي شوند که با سرعت بسيار زيادي از يک ترانزيستور ديگر وصل مي شود.

current node

گره جريان ~ نقطه اي با جريان صفر در روي خط انتقال ، آنتن ، يا ساير عناصري که داراي امواج ايستا هستند.

current regulator

تنظيمگر جريان ~ وسيله اي که جريان خروجي منبع ولتاژ را عليرغم تغييرات امپدانس بار در مقدار معيني ثابت نگه مي دارد.

current relay

رله جرياني ~ رله اي که به جاي ولتاژ بر اساس مقدار جريان مشخص عمل مي کند.

curent -sensing resistor

مقاومت حس جريان ~ مقاومتي که به صورت سري با بار قرار مي گيرد و ولتاژ دو سر آن به عنوان معياري از جريان بار براي مقاصد تنظيمي استفاده مي شود.

current-sinking logic

منطق جريان- خور ~ منطقي که در آن جريان خروجي ترانزيستورها از طريق هر يک از وروديهاي صفر ( پايين) به طبقه قبلي برگشت مي کند. اگر همه وروديها يک ( بالا) باشند، ترانزيستور در وضعيت سير شده است و خروجي آن پايين خواهد بود. بنابراين مي تواند جريان ورودي دريچه هاي اضافي و متعدد را به داخل خود بکشد.

current- sourcing logic

منطق جريان - ده ~ منطقي که در هنگام بالا بودن خروجي دريچه راه انداز ، جريان از اين خروجي به ورودي دريچه راه اندازي شده جاري مي شود . منطق مقاومت - مقاومت نمونه آن است .