cutoff atlenuator


اصطلاح
برق و الکترونیک
17 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
تضعيف کننده قطبي نوعي موجبر با طول قابل تنظيم که ميزان تضعيف سيگنالهاي گذرنده از درون موجبر را تغيير مي دهد.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت cutoff atlenuator معنی cutoff atlenuator معنی cutoff atlenuator به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک cutoff atlenuator در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
cutoff bias
باياس قطع ~ ولتاژ باياس « دي سي» که بايد به شبکه لامپ الکتروني اعمال کرد تا جريان آن دو را متوقف کند يا ولتاژي که براي قطع جريان کلکتور ترانزيستور دو قطبي بايد به بيس آن وارد شود.

cutoff frequency; critical frequency
بسامد قطع ؛ بسامد بحراني ~ بسامد محدود کننده اي که فراتر از آن مشخصه هاي قطعه يا مدار نظير تضعيف بهره يا بازدهي با چنان سرعتي تغيير مي کنند که ديگر خروجي آن قابل استفاده نخواهد بود .

cutoff wavelength
طول موج قطع ~ 1. نسبت سرعت امواج الکترومغناطيسي در فضاي آزاد به بسامد قطع موجبر . 2. طول موج متناظر با بسامد قطع .

cutout
قطع کن ~ وسيله اي الکتريکي که به صورت دستي يا خودکار جريان را قطع مي کند ، مانند مدار شکن ، فيوز يا کليد .

cybernetics
سيبر نتيک ~ مطالعه تطبيقي روشهاي ارتباطي و کنترل خودکاري که بين انسان و ماشين مشترک است.

cycle
چرخه ، سيکل ~ 1. توالي کاملي از مقاديري که هر کميت متناوب به خود مي گيرد و شامل رسيدن به اوج ردر يک جهت بازگشت به صفر ، رفتن به اوج در جهت مخالف ، و بازگشت به صفر است. تعداد چرخه ها در يک ثانيه بسامد ناميده مي شود. 2. مجموعه اي از عمليات که متناوباً تکرار مي شود. 3. اجراي ماشين در يک سيکل کاري .

cycle per minute
چرخه در دقيقه [ سي پي ام ] ~ واحد بسامد هر عمل .

cycle per second
چرخه در ثانيه [ سي پي اس ] ~ واحد پيشين بسامد ، که در حال حاضر هرتز ناميده مي شود و علامت اختصاري آن هرتز است.

cycle timer
زمان سنج چرخه ؛ زمان بند چرخه ~ زمان سنجي که طبق برنامه زماني مشخص مداري را قطع يا وصل مي کند.

cyclically magnetized
دوره اي - مغناطيده ~ تحت تاثير يک نيروي مغناطيده که تغييرات آن در فاصله زماني بين دو حد مشخص به اندازه اي است که القاي مغناطيسي نقاط متناظر در چرخه هاي متوالي ثابت مي ماند.