cyclic binary code

cyclice function

تابع چرخه اي ؛ تابع دوره اي ~ تابعي که با آهنگ دلخواه و قابل تغيير ، توالي معيني از مقادير را مرتباً به خود مي گيرد .

cyclic shift

انتقال بيتها در کامپيوتر که طي آن ارقام خارج شده از يک طرف کلمه به طرف ديگر آن وارد مي شوند.

cycling; oscillation

چرخه زني ؛ نوسان ~ تغيير متناوب متغير تحت کنترل در يک سيستم کنترل خودکار از مقداري به مقدار ديگر .

cycling redundancy check

بررسي چرخه اي افزونگي [ سي آر سي ] ~ نوعي روش کشف خطا که در آن نويسه کنترل در بلوک ارسال شده بايد باقيمانده ي تقسيم بيتهاي متوالي بلوک بر يک عدد دودويي معين باشد.

cyclotron

سيکلوترون ~ نوعي شتابدهنده ذرات باردار با استفاده از يک ميدان الکتريکي بسامد- ثابت که با حرکت مارپيچي ذرات و د حضور ميدان مغناطيسي عبور بر مسير آنها ، همگام است .

cyclotron frequency

بسامد سيکلوترون ~ بسامد چرخش باريکه الکتروني حول يک محور در حضور ميدان مغناطيسي ثابت و عمود بر آن . اين بسامد فقط به شدت ميدان مغناطيسي بستگي دارد . تحت اين شرايط ، باريکه الکتروني سطح يک مخروط را در فضا مي پيمايد.

cyclotron-frequency magnetron

مگنترون بسامد- سيکلوتروني ~ نوعي مگنترون که بسامد کار آن به همگامي بين ميدان الکتروني « اي سي» و نوسانات الکترونها در جهت موازي با اين ميدان بستگي دارد. نمونه آن مگنترون آند شکافته است که يک مشدد بين آندهاي آن وجود دارد.

cyclotron radiation

تابش سيکلوتروني ~ گسيل تابشهاي الکترومغناطيسي از سوي ذراتي که در يک ميدان مغناطيسي مي چرخند. در سرعتهاي کم ، اين تابشها به صورت يک خط طيفي با بسامد سيکلوترون ظاهر مي شوند. در سرعتهاي بالاتر اين خط طيفي به باندي از بسامدها تبديل مي شود که همگانهاي بسامد سيکلوترون را در خود جاي داده است.

cyclotron resonance

تشديد سيکلوتروني ~ روشي براي شتابدهي الکترونها بر اساس اصول فيزيکي سيکلوترونها ، نظير آنچه در پيرايش الکتريکي فضاپيماها استفاده مي شود. در اين روش الکترونهاي پلاسما توسط ميدانهاي متعامد الکتريکي و مغناطيسي به دام مي افتند. با چرخش مارپيچي الکترونها در اطراف خطوط نيروي مغناطيسي ، آنها مرتباً انرژي ا ...

cyclotron wave

موج سيکلوتروني ~ موجي مرتبط با باريکه الکتروني يک لامپ موج- رونده.