airborne magnetometer


اصطلاح
برق و الکترونیک
21 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
مغناطيس سنج هوايي نوعي مغناطيس سنج که براي کشف اشياي فلزي بزرگ ( موارد غير عادي ) در زير دريا يا با استفاده از هواپيماي پايين - پرواز طراحي شده است.

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت airborne magnetometer معنی airborne magnetometer معنی airborne magnetometer به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک airborne magnetometer در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
airborne movin-target indicator
نشانگر هوايي هدف متحرک ( اي ام تي آي) سيستم مشانگر هدف متحرک براي رادار هوايي که نزديک به سطح زمين و در مناطقي عمل مي کند که اهداف متحرک توسط پستي و بلندي هاي زمين از ديد دور مي مانند و موقعيت زمين و دف نسبت به رادار هواپيما در حال تغيير است .

airborne radar
رادار هوايي نوعي رادار کامل که در هواپيما نصب مي شود و مي تواند اطلاعاتي در مورد نشانه هاي زميني ، کشتي هاي شناور در دريا، خطوط تراز ساحلي ، هواپيماهاي نزديک ، ابرهاي طوفانزا ، ي جبه هاي هوا تهيه کند.

airborne warning and control system
سيستم کنترل و هشدار هوايي ( آواکس) سيستم متعلق به نيروي هوايي آمريکا که داراي رادار هوايي براي کشف هواپيماهاو موشک هاي دشمن در ارتقاع کم يا زياد است و مي تواند عمليات فرمان و کنترل براي هدايت هواپيماهاي رهگير انجام دهد.

airbridge
پل هوايي ~ نوعي پل بسيار ريز از جنس طلا که با عمليات نشست و زدايش در مرحله توليد مدارهاي مجتمع گاليم آرستيدي ساخته مي شود و امکان اتصال الکتريکي بين دو رسانا توسط رساناي سوم را مي دهد . فاصله ايمن آنقدر هست که بتوان از هوا به عنوان عايق استفاده کرد.

aircapacitor
خازن هوايي ~ خازني که ماده دي الکتريک بين صفحات آن فقط هواست .

aircell
پيل هوايي ~ پيل نيرويي که در ان قطب زدايي در محل الکترود مثبت به صورت شيميايي و با احياي اکسيژن در هوا انجام مي شود.

air column
ستون هوا ~ فضاي هوا در درون شيپوره يا محفظه ي آکوستيکي بلندگو.

air-core coil
پيچک هسته-هوا ~ پيچکي که روي پلاستيک ، فيبر ، يا ديگر لوله ها يا قرقره هاي غير مغناطيسي پيچيده شده است .

air-core transformer
ترانسفورمرهسته-هوا ~ ترانسفورمري با دو يا چند پيچک پيچيده شده روي فيبر ، پلاستيک ، يا قرقره هاي غير مغناطيسي ديگر و بدون هيچ آهن يافريت در مجموعه ي آن . ترانسفور مرهاي بسامد راديويي (آر اف ) و بسامد مياني ( آر اف ) و نيز پيچک نوسانسازها، نوعاً به اين شکل ساخته مي شوند.

air gap
شکاف هوا ~ 1. شکاف کوچک يا مغزي معادل از جنس ماده ي مغناطيسي در دو سر هسته ي چوک ، ترانسفورمر ، يا وسايل مغناطيسي ديگر ، اين شکاف مانع از اشيا, هسته با جريان مستقيم مي شود و امکان حرکت مکانيکي هسته يا آرميچر را مي دهد .2. شکاف جرقه زني با دو الکترودرسانا که با هوا از هم جدا شده اند.