demand factor


اصطلاح
برق و الکترونیک
13 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
ضريب تقاضا ~ نسبت بيشترين توان کشيده شده توسط يک سيستم الکترونيکي به کل بار متصل به سيستم . اين توان برابر با مقدار لحظه اي يا مقدار اندازه گيري شده در فاصله ي زماني معيني است .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت demand factor معنی demand factor معنی demand factor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک demand factor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
demodulation
مدوله زدايي ~ تبديل سيگنال حامل مدوله شده ي «آرف» به شکل قابل ديدن يا شنيدن . هنگامي که حامل مدوله زدايي شود،به آن آشکار سازي (detedyion) مي گويند.

demodulator
مدوله زدا ~ 1. مداري که سيگنال مدوله ساز را از سيگنال حامل مدوله شده جدا مي کند. در گيرنده ، حامل به صورت سيگنال «آرف» است. 2. بخش عملياتي يک مودم که داده هاي قياسي دريافتي را به شکل رقمي براي پردازش رايانه اي تبديل مي کند. عکس يک مدوله ساز عمل مي کند.

demultiplexer
انشعابگر ؛ واتسهيمگر ~ مداري که دو يا چند سيگنال را که قبلاً توسط يک تسهيمگر يا هم ترکيب شده و روي يک خط ارسال شده اند ، از هم جدا مي کند.

demultiplexing circuit
مدار انشعابگر ؛ مدار واتسهيمگر ~ مداري که سيگنالهاي ترکيب شده توسط تسهيمگر به منظور ارسال روي يک خط را از هم جدا مي کند.

dendritic web
تا درختي ؛ تا دندريتي ~ سيليسيم يا بلور ديگري که به شکل يک نوار باريک دراز رشد داده شده است .

dendritic-web process
فرايند تار درختي ~ فرايند تشکيل ماده ي بلوري به صورت نوار در هنگام کشيدن عمودي آن از حمام مذاب، از اين روش براي ساخت مواد فوتوولتايي استفاده مي شود.

densitometer
چگالي سنج ~ 1. ابزاري براي سنجش چگالي نوري کي ماده ~ 2. ابزاري که با اندازه گيري ميزان تاريک کنندگي ( badge ) هاي فيلم ، دز تابش دريافتي را تعيين مي کند .

density
چگالي ~ 1. وزن در واحد حجم 2. معياري از ويژگيهاي گذردهي نور يک محيط که بر حسب لگاريتم مشترک نسبت نور فرود آمده به نورمنتقل شده بيان مي شود . 3. مقدار در واحد سطح مقطع براي کميابي نظير جريان ، شار مغناطيسي ، يا الکترونهاي باريکه .

density indicator , densimeter
چگالي نما ~ ابزاري که چگالي ماده مايع يا جامد را اندازه مي گجيرد. نوعي از اين وسيله مي تواند ميزان جذب پرتوهاي گاما توسط ماده را اندازه بگيرد زيرا مقدار آن متناسب با چگالي است .

density modulation
مدوله سازي چگالي ~ مدوله سازي باريکه ي الکتروني با تغيير زماني چگالي الکترونها در آن .