dielectric power factor

dielectric-rod antenna

آنتن ميله- دي الکتريکي ~ نوعي آنتن موج - سطحي که الگوي تابش آن به وسيله انتشار موج از طريق يک کاواک در راستاي ميله اي دي الکتريک و باريک شونده توليد مي شود. اگر قطر ميله کمتر از نيم طول موج باشد . موج به فضاي آزاد خارج از ميله کشيده مي شود . اگر ميله از جنس پلي استرين باشد به آن پليراد( polyrod) و ...

dielectric strength; electric strength

استقامت دي الکتريکي ؛ استقامت الکتريکي ~ بيشترين اختلاف پتانسيلي که ماده مي تواند بدون از هم گسيختگي تحمل کند . معمولاً بر حسب ولت بر ميليمتر ضخامت بيان مي شود.

dielectric test

آزمايش عايقي آزمايش مخربي که روي يک قطعه ، مدار ، يا محصول انجام مي شود و طي آن ولتاژي بزرگتر از حد مجاز براي مدت زمان مشخص اعمال مي شود . هدف اين آزمايش تعيين ولتاژ خرابي مواد عايق و تحقيق در مورد درستي انتخاب اين مواد براي ساخت قطعات و محصولات الکترونيکي و نيز تعيين حاشيه ي ايمني margin of safety ...

dielectric waveguide

موجبر دي الکتريکي ~ نوع موجبر که از ماده دي الکتريک محصور شده با هوا ساخته مي شود . حرکت امواج الکترومغناطيسي در دي الکتريک جامد بسيار شبيه به حرکت آنها در موجبر تو خالي است.

difference detector

آشکار ساز اختلاف ~ نوعي آشکار ساز که خروجي آن تابعي از اختلاف دامنه هاي ورودي است.

difference of potential

اختلاف پتانسيل ~ ولتاژ بين دو نقطه .

differential

ديفرانسيل ؛ تفاضل ~ اختلاف بين سطوح مربوط به حالتهاي روشن و خاموش در يک سيستم کنترل.

differential amplifier

تقويت کننده ي تفاضلي ~ تقويت کننده اي که خروجي آن متناسب با اختلاف ولتاژ اعمال شده به ورودي آن است . برخي از تقويت کننده هاي عملياتي مي توانند در حالت تفاضلي کارکنند. تقويت کننده ي اختلاف نيز ناميده مي شود.

differential analyzer

تحليلگر ديفرانسيل ~ رايانه اي قياسي که براي انتگرال گيري و حل معادلات ديفرانسيل طراحي شده است.

differential capacitance

ظرفيت خازني ديفرانسيلي ~ مشتق يک مشخصه ي بار نظير مشخصه ي بار متناوب با مشخصه ي بار ميانگين نسبت به ولتاژ و در نقطه ي معيني از آن.