dither - tuned magnetron


اصطلاح
برق و الکترونیک
24 حرف
4 کلمه
معانی و توضیحات
مگنترون تنظيم - ضرباني ~ نوعي مگنترون که در آن يک پيستون تنظيم کننده ، عمل تنظيم سريع و پي در پي را روي باند باريکي انجام مي دهد . اين عمل براي دريافت سيگنالهاي رادار فعال ، ~ که در هر پالس بسامد متفاوتي دارد، به کار مي رود .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت dither - tuned magnetron معنی dither - tuned magnetron معنی dither - tuned magnetron به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک dither - tuned magnetron در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
divalent silver - oxide cell
پيل اکسيد - نقره دو ظرفيتي ~ نوعي پيل اوليه که در آن اکسيد نقره ي دو ظرفيتي بسيار فعال جانشين نوع يک ظرفيتي مي شود و توان خروجي را افزايش مي دهد .

divergence
واگرايي ~ بازشدن جريان پرتو - کاتدي در اثر نيروي دافعه بازهاي همنام ( الکترونها ) .

divergence loss
اتلاف واگرايي ~ بخشي از تلفات انتقال در سيستم اکوستيک که ناشي از واگرايي پرتوهاي صدا است .

diversity radar
رادار ~ چند گانه ~ راداري با دو يا چند فرستنده و گيرنده ، به نحوي که هر زوج داراي بسامد نسبتاً متفاوتي است اما همگي داراي آنتن و نمايشگر ويديويي مشترک هستند به اين ترتيب برد مؤثر رادار بيشتر مي شود و حسايت آن به اخلالهاي الکترونيکي کاهش مي يابد.

diversity receiver
گيرنده ي چندگانه ~ گيرنده اي راديويي براي دريافت چندگانه ي بسامدي و فاصله اي .

diversity reception
دريافت چندگانه ~ نوعي دريافت راديويي که طي آن با ترکيب دو يا چند منبع سيگنال با مدوله سازي مشابه ، آثار محو شدگي به حداقل مي رسد . دريافت فاصله اي از اين نکته استفاده مي کند که در انتهاي با فاصله چند طول موج از هم ، محو شدگي به صورتهمزمان رخ نمي دهد . اساس کار رديافت بسامدي نيز همزمان بودن محو شدگي ...

divided - carrier modulation
مدوله سازي تقسيم - حاملي ~ نوعي مدله سازي که در آن حامل به دو مولفه با 90 درجه اختلاف فاز تقسيم شده است و هر کدام با سيگنال متفاوتي مدوله مي شود . با جمع کردن اين مولفه ها ، بسامد تغيير نمي کند اما دامنه و فاز سيگنال به دست آمده متناسب با سيگنالهاي مدوله ساز تغيير مي کند .

divider
مقسم ~ مدار يا وسيله اي که يک کميت يا متغير را بر ديگري و يا بر عدد ثابتي نظير 2يا 10 تقسيم مي کند .

D layer
لايه ي ( دي ) ~ پايين ترين لايه ي هواي يونيده که در منطقه ( دي ) جو و فقط در نيمکره روز روي ميدهد . اين لايه بسامدهاي کمتر از حدود 50 کيلو هرتز را بازتاب مي کند و امواج با بسامد بالاتر را به صورت نسبي جذب مي کند .

DMOS power MOSFET
ماسفت توان دي ماس ~ نوعي ماسفت توان که از طريق فرايند دي ماس عمودي ساخته مي شود . داراي چندين سلول گيت سليسيمي است که به منظور توزيع جريان و اتلاف گرما تشکيل شده اند . چگالي سلولها بيش از نيم ميليون در اينچ مربع است . در سطح زيرين تراشه ي آن ساختاري از سورسهاي موازي و متصل به هم و يک درين مشترک وجو ...