kDoppler broadening

Doppler current meter

جريان سنج دوپلري ~ ابزاري فراصوتي براي اندازه گيري سرعت آب . اين دستگاه با ارسال باريکه فراصوتي به داخل آب و دريافت سيگنال پژواک حجمي اختلاف بسامدهاي آنهارا که طبق اثر دوپلر متناسب با سرعت آب است ، اندازه مي گيرد

Doppler effect

اثر دوپلر تغيير بسامد ظاهر موج به دليل حرکت نسبي منبع و ناظر . در صورت نزديک شدن منبع و ناظر ، بسامد ظاهري بيشتر از بسامد منبع است . هر چه فاصله آنها از هم بيشتر شود . بسامد ظاهر کمتر خواهد شد. اين اثر در امواج صوتي و راديويي ديده مي شود .

Doppler radar

رادار دوپلري ~ راداري که بر اساس انتقال دوپلري پژواک به دليل حرکت نسبي هدف و رادار کار مي کند . اين انتقال بسامد امکان تميز دادن هدفهاي متحرک و ثابت را فراهم مي کند . با اندازه گيري انتقال بسامد مي توان سرعت هدف متحرک را به دقت تعيين کرد. رادار دوپلري هم به صورت موج پيوسته و هم به صورت پالسي عمل مي ...

Doppler radar altimeter

ارتفاع سنج رادار - دوپلري ~ نواع ارتفاع سنج راداري بر اساس اثر دوپلر .

Doppler radar guidance

هدايت رادار - دوپلري ~ هدايت موشک به کمک سيستم ناوبري دوپلري تعبيه شده در آن که سرعت سطحي و زاويه رانش را در هر لحظه محاسبه مي کند .

Doppler radar- inertial navigation

ناوبري لختي رادار - دوپلري ~ نوعي سيستم ناوبري هوايي که در آن با استفاده از سيگنالهاي سرعت زميني، که توسط سيستم ناوبري رادار دوپرلي توليد مي شود ، خطاهاي انباشتي شيستم ناوبري لختي خنثي ميشود.

Doppler radar navigation

ناوبري رادار - دوپلري ~ سيستم ناوبري هوايي که بر اساس اثر دوپلر سرعت زميني و رانش را اندازه مي گيرد . در اين روش چهارباريکه ي ريز موج پالسي در امتداد چهار گوشه ي يک هرم فرضي که هواپيما در راس آن است ، ارسال مي شوند . مقايسه ي رايانه اي انوع انتقالهاي دوپلري در پژواکهاي ، اطلاعات ناوبري کاملي را در ...

Doppler shift , Doppler frequency

انتقال دوپلر ، بسامد دوپلري ~ ميزان تغيير در بسامد ظاهر موج به دليل اثر دوپلر که بر حسب هر تز بيان مي شود .

Doppler

وي - ا - آر ~ دوپلري ~ نوعي سيستم هدايت راديويي که طي آن يک سيگنال ( آر اف ) به ترتيب عناصر آنتن آرايه اي حلقوي را تغذيه مي کند و سيگنالي متغير و حاوي اطلاعات سمتي از آن به دست مي آيد . اين سيستم بسيار مشابه با وي - او - آر معمولي است ~ اما ملزومات ايستگاهي آن ساده تر است .

doroid

نيم چنبره ، دورونيد ~ پيچکي شبيه به نيمي از يک چنبره که هسته ي آن به منظور سهولت سيم پيچي مي تواند از آن جدا شود .