double-diffused metal-oxide semiconductor


اصطلاح
برق و الکترونیک
41 حرف
3 کلمه
معانی و توضیحات
نيمرساناي اکسيد - فلز دو نفوذي [دي ماس] ~ روشي براي ساخت نيمرساناهاي اکسيد-فلز که طي آن از طريق يک ماسک دو مرحله نفوذ ناخالصي صورت مي گيرد.هر دو نوع ترانزيستور مد- افزايشي و مد- تخليه اي را مي توان با اين روش ساخت . به دليل کوتاه بودن زمانهاي نفوذ ،طول کانال در حد لازم براي ديود ترانزيستورهاي ريزموج و مدارهاي منطقي سريع کوتاه مي ماند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت double-diffused metal-oxide semiconductor معنی double-diffused metal-oxide semiconductor معنی double-diffused metal-oxide semiconductor به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک double-diffused metal-oxide semiconductor در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
double-diffused transistor
ترانزيستور دونفوذي ~ ترانزيستوري که در آن دو پيوندPN با نفوذ گاز ناخالصي از هر دو نوع PوN در پولک نيمرسانا ساخته مي شوند.ناحيه ذاتي را نيز مي توان به وجود آورد.

double-layer supertwisted-nematic
«ال سي دي» دولايه نماتيکي - فراچرخيده ~ گونه اي از «ال سي دي» هاي نماتيکي - چرخيده که مولکولهاي بلور مايع را باچرخش از 90درجه تا حداکثر 270 همتراز مي کند.چرخش بيشتر نياز به ولتاژ غير خطي بزرگتري دارد که در عين حال خطوط بيشتري را نيز به نمايش مي گذارد.

double-level metal
فلز دوسطحي [ دي ال ام] ~ فرايند اتصالات فلزي داخلي يک مدار مجتمع که در آن از دو سطح فلز عمودي همراه با لايه عايق يا دي الکتريک بين آنها استفاده مي شود.

double local ascillator
نوسانساز محلي دوتايي ~ مداري که دو سيگنال «آر-اف» با فاصله دقيق چند صد هرتزي از هم توليد مي کند و سپس با مخلوط کردن آنها يک سيگنال بسامد-راديويي دقيق به عنوان مرجع ايجاد مي کند.

double-moding
دو مدي شدن ~ انتقال نامطلوب بسامد يک مگنترون با بسامد ديگر در فواصل زماني نامنظم .

double modulation
مدوله سازي مضاعف ~ نوعي روش مدوله سازي که در آن ابتدا يک زير حامل با اطلاعات مورد نظر مدوله مي شود و سپس سيگنال به دست آمده براي مدوله سازي حاملي با بسامد بالاتر به کار مي رود.

double-pole double-throw
دوقطبي دوراهه [ دي پي دي تي] ~ نوعي کليد يا رله ي شش پايانه اي همزمان يک زوج پايانه را به هريک از دو زوج پايانه ي ديگر متصل مي کند.

double-pole-piece magnetic head
هد مغناطيسي دوقطبي ~ نوعي هد مغناطيسي با دوقطعه غيرهمنام که در دو طرف محيط ضبط مغناطيسي نصب مي شوند.هريک از قطبها يا هردوي آنها مي توانند داراي سيم پيچ تحريک باشند .

double - pole single -throw
دوقطبي يک راهه ( دي پي اس تي ) ~ نوعي کليد يا رله ي چهار پايانه اي که همزمان دو مدار جداگانه را قطع يا وصل مي کند .

double - plse recording
ضبط دو پالسي ~ روشي براي ضبط مغناطيسي که در آن هر بيت ذخيره از دو ناحيه ي مغناطيسي با قطبيدگي مخالف تشکيل مي شود که هر دو طرف آن را نواحي غير مغناطيسي در بر گرفته است . ترتيب قطبيدگي تعيين کننده يک يا صفر بودن بيت است.