dynamic focusing


اصطلاح
برق و الکترونیک
16 حرف
2 کلمه
معانی و توضیحات
کانونش ديناميکي ~ فرايند تغيير خودکار ولتاژ الکترود کانوني کننده در لامپ تصوير رنگي به گونه اي که نقاط باريکه ي الکتروني در هنگام رويش سطح تخت لامپ در حالت کانوني باقي بمانند. در غير اين صورت ، بخشي از تصوير همواره ~ ناکانوني خواهد ماند .

مشاوره شغلی تلفنی
پیشنهاد می کنیم برای دریافت مشاوره تخصصی، از مشاوره تلفنی شغل نت استفاده نمایید
حمایت مالی
اگر معانی این واژه برای شما مفید بود در صورت تمایل می توانید با پرداخت تنها 5000 تومان از تیم شغل نت حمایت کنید حمایت مالی
برچسب ها
شغل نت لغت نامه شغل نت مشاوره شغلی و تحصیلی شغل نت dynamic focusing معنی dynamic focusing معنی dynamic focusing به فارسی لغت نامه برق و الکترونیک واژگان تخصصی برق و الکترونیک اصطلاحات تخصصی برق و الکترونیک مخفف های تخصصی برق و الکترونیک dynamic focusing در برق و الکترونیک
واژه های مرتبط
dynamic headphone
هدفون ديناميکي ~ نوعي هدفون که در آن يک ديافراگم يا مخروط کوچک و انعطاف پذير به پيچک صدا واقع در ميدان مغناطيسي آهنرباي دائم متصل شده است . طرز کار آن مشابه با بلندگوي ديناميکي است .

dynamic loudspeaker, moving -coll loud speaker , dynamic speaker
بلندگوي ديناميکي ~ نوعي بلندگو که ديافراگم متحرک آن به پيچک صدا متصل است و با برهم کنش با ميدان مغناطيسي ثابت ، حرکات رفت و برگشتي لازم براي توليد امواج صدا را انجام ميدهد. اين امواج متناظر با جريان بسامد - شنيداري عبوري از پيچک صدا هستند . در بلندگوي آهنربا - دائم، ميدان مغناطيسي ثابت توسط يک آهنر ...

dynamic micropnon , moving - coll micropnone
ميکروفون ديناميکي ~ نوعي ميکروفون رسانا - متحرک که ديافراگم انعطاف پذير آن به پيچکي واقع در ميدان مغناطيسي ثابت يک آهنرباي دائم متصل شده است . هنگامي که امواج صدا ديافراگم را مرتعش مي کنند ، پيچک صداي متصل به آن خطوط نيروي مغناطيسي را قطع مي کند. در نتيجه ولتاژ ( اي اف ) در پيچک القا مي شود .

dynamic noise suppressor
نويزگير ديناميکي ~ نوعي پالايه ي بسامد شنيداري که محدوده ي باند عبور خود را به صورت خودکار و متناسب با سطح سيگنال تنظيم مي کند . اين مدار در دامنه هاي کم ، که اثر نويز قابل توجه تر است، پاسخ بسامد - پايين و گاهي نيز پاسخ بسامد - بالاي خود را کاهش مي دهد .

dinamic pickup
برگيرديناميکي ، پيکاپ ديناميکي ~ نوعي برگير که خروجي الکتريکي آن ناشي از حرکت پيچک يا رسانا در ميدان مغناطيسي ثابت است . در گرامافون ، پيچک برگير توسط سوزن روي شيارهاي صفحه بالا و پايين مي رود .

dynamic random- access memory
حافظه ي دستيابي - تصادفي ديناميکي ( دي رم ) ~ نوعي حافظه ي نيمرسانا ي فرار که براي حفظ اطلاعات روي سلولهاي خازني خود لازم است مرتباً بازنويسي شود . دي رمها از حافظه هاي اصلي اکثر رايانه ها هستند و نسبت هزينه به بيت در آنها از ساير حافظه هاي نيمرسانا کمتراست . ظرفيت دي رمها در حال حاضر در محدوده مگا ...

dynamic range
گستره ي ديناميکي ~ نسبت حدکثر دامنه قابل تحمل يک قطعه يا سيستم به دامنه نويز آن معمولاً بر حسب ديبل بيان مي شود .

dynamic response
پاسخ ديناميکي ~ پاسخ قطعه يا مدار قطع و وصلي به شکل موجي که سريعاً در حال تغيير است مانند تابع پله اي پاسخ ديناميکي معمولاً بر حسب مکرو ثانيه اندازه گيري مي شود .

dynamic sensitivity
حساسيت ديناميکي ~ نسبت مولفه متناوب جريان آند لامپ نوري به مولفه متناوب شار ثابشي فرود آمده روي آن .

dynamometer
لنگر سنج ، دينامومتر ~ موتور يا مولد الکتريکي اي که گشتاور يک محور چرخان را اندازه مي گيرد .